سناریو (وقتی آبنبات خوردی و خیلی کیوت لبات صورتی شده)
#سناریو
#استری_کیدز
(چان)
_اوممم....بیب میشه ببوسمت ؟
(لینو )
آبنبات رو ازت میگیره و توی دهن خودش میزاره
+ یاااا......من ازش خورده بودممم
پوزخند ی میزنه و بعد لبات رو قفل لبای خودش میکنه
(چانگبین)
خیره نگاهت میکنه
+ چیزی شده
نفس عمیقی میکشه
_ من آخر یک کاری دست خودم میدم
(هیونجین)
نزدیکت میاد
+ چیزی شده؟
پوزخندی میزنه و لبش رو نزدیک لبت میکنه
_ فقط میخوام لبات رو تمیز کنم عزیزم
(جیسونگ)
_ واییی.....خودا تو چقدر کیوت شدیییی
(لباش رو برات غنچه میکنه )
(فلیکس)
میاد و آبنبات رو ازت میگیری
_ میتونی بجای مزه مزه کردن این کوفتی یک چیز دیگه رو مزه کنی
(سونگمین)
_عشقم؟......میشه یک لحظه بیای پیشم بشینی کاری باهات ندارم (لبخند شیطانی)
(جونگین)
_ هیییی.....قرار نبود اینقدر کیوت باشیییییی
#استری_کیدز
(چان)
_اوممم....بیب میشه ببوسمت ؟
(لینو )
آبنبات رو ازت میگیره و توی دهن خودش میزاره
+ یاااا......من ازش خورده بودممم
پوزخند ی میزنه و بعد لبات رو قفل لبای خودش میکنه
(چانگبین)
خیره نگاهت میکنه
+ چیزی شده
نفس عمیقی میکشه
_ من آخر یک کاری دست خودم میدم
(هیونجین)
نزدیکت میاد
+ چیزی شده؟
پوزخندی میزنه و لبش رو نزدیک لبت میکنه
_ فقط میخوام لبات رو تمیز کنم عزیزم
(جیسونگ)
_ واییی.....خودا تو چقدر کیوت شدیییی
(لباش رو برات غنچه میکنه )
(فلیکس)
میاد و آبنبات رو ازت میگیری
_ میتونی بجای مزه مزه کردن این کوفتی یک چیز دیگه رو مزه کنی
(سونگمین)
_عشقم؟......میشه یک لحظه بیای پیشم بشینی کاری باهات ندارم (لبخند شیطانی)
(جونگین)
_ هیییی.....قرار نبود اینقدر کیوت باشیییییی
۴۳.۶k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.