فیک مرد من

فیک مرد من
پارت ۲۱




ا.ت:منو یونا رفتیم اتاق تا بخوابیم که یهو یونا گفت

یونا:ا.ت

ا.ت:چیه

یونا:حدس بزن امروز چی شد

ا.ت:چی شد

یونا:اکسمو دیدم

ا.ت:کدوم اکست

یونا:من چند تا اکس دارم جونگ سو دیگه

ا.ت:سه تا بعدشم مگه تو هنوز جونگ سو رو دوست داری

یونا:نه خب بزار توضیح بدم

ا.ت:چییی یعنی تو هنوز جونگ سو رو دوست داری اونکه بخاطر هوسش به تو نزدیک شده بود نگو که دوسش داری (باصدای نسبتا بلند)

یونا:خفه شو الان داداشت میشنوه(آروم)

ا.ت:خب بزار بشنوه (صدای نسبتا بلند )

یونا:هیچی نگو الان داداشت میشنوه(آروم )

ا.ت:چی چیرو هیچی نگو تو عاشق اون عوضی شدی تو بخاطر اون جونگ سو عوضی نزدیک بود خود کشی کنی(داد)

یونا:خفه شو الان داداشت میشنوه(داد)

ا.ت:سر من داد نزن (داد)

یونا:اگه داد بزنم چی (داد)




چانیول:میخواستم بخوابم که یهو صدای دادا.ت و یونا اومد ا.ت داشت میگفت تو نزدیک بود بخاطر جونگ سو خود کشی کنی یونا هم گفت خفه شو الان داداشت میشنوه چی جونگ سو کیه چرا یونا میخواست خود کشی کنه باز دیگه اینا چیو دارن از من مخفی میکنن سری دوییدم سمت اتاق ا.ت و یونا و بلند داد زدم

چانیول:خفه شیییییید دییییییییگههه(داد)

چانیول:همین