چند پارتی درخواستی
پارت 3/پارت آخر
ویو جیمین :
وقتی که رسیدیم یکتا با قیافه مظلوم و کیوت بهم گفت
یکتا : میشه برام غذا بخری خیلی گشنمه«مظلوم و کیوت»
جیمین : منم گشنمه.... اونجا یه رستورانه بریم باهم بخوریم
ویو جیمین :
رفتیم و نشستیم و دوتامون همررگر خوردیمون و رفتیم برای خرید و من یه کت و شلور پرو کردم و همونو خریدم و یکتا هم همین طور برگشتیم و خونه و
یکتا : بیا فیلم ببینیم
جیمین : چه فیلمی؟
یکتا : ترسناک
جیمین : نمیترسی؟
یکتا : نه
جیمین : باشه
ویو جیمین : رفتم نشستم رو مبل و یکتا هم اومد و فیلم رو گذاشتیم و از ترس مچاله شده بود توی بغلم..... بعد که فیلم تموم شد.. شب شده بود و رفتم که بخوام..... رفتم توی اتاق تا یکتا هم بیاد... وقتی که اومد دراز کشیدم و یکتا هم اومد توی بغلم و با موهام بازی میکرد و خوابمون برد
«4 روز بعد»
جیمین و یکتا باهم ازدواج کردن و زندکی خیلی خوب و عاشقانه ای رو در کنار هم ساختند و جیمین و یکتا 1دختر و 1 پسر دارند
پایان
میدونم بد شد... بار اولم بود.... معذرت میخوام
ویو جیمین :
وقتی که رسیدیم یکتا با قیافه مظلوم و کیوت بهم گفت
یکتا : میشه برام غذا بخری خیلی گشنمه«مظلوم و کیوت»
جیمین : منم گشنمه.... اونجا یه رستورانه بریم باهم بخوریم
ویو جیمین :
رفتیم و نشستیم و دوتامون همررگر خوردیمون و رفتیم برای خرید و من یه کت و شلور پرو کردم و همونو خریدم و یکتا هم همین طور برگشتیم و خونه و
یکتا : بیا فیلم ببینیم
جیمین : چه فیلمی؟
یکتا : ترسناک
جیمین : نمیترسی؟
یکتا : نه
جیمین : باشه
ویو جیمین : رفتم نشستم رو مبل و یکتا هم اومد و فیلم رو گذاشتیم و از ترس مچاله شده بود توی بغلم..... بعد که فیلم تموم شد.. شب شده بود و رفتم که بخوام..... رفتم توی اتاق تا یکتا هم بیاد... وقتی که اومد دراز کشیدم و یکتا هم اومد توی بغلم و با موهام بازی میکرد و خوابمون برد
«4 روز بعد»
جیمین و یکتا باهم ازدواج کردن و زندکی خیلی خوب و عاشقانه ای رو در کنار هم ساختند و جیمین و یکتا 1دختر و 1 پسر دارند
پایان
میدونم بد شد... بار اولم بود.... معذرت میخوام
۳.۰k
۲۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.