فقط مال من باش پارت ۶۵
کوک:ببخشید یه کاری برام پیش اومد تو خوبی کاره دیگه ای که باهات نکرد من:خودت که دیدی جونگ کوک تا کی قراره اینجوری باشه هان اون همینجوری هنوز دنبالمه کوک:نگران نباش من هستم نمیزارم اون عوضی باهات کاری کنه مگر اینکه از رو جنازم رد بشه هنوز نفهمیده تو مال منی حق اینکه بهت دست بزنه رو نداره هچکس بعد از تو بغلش اومدم بیرون کوک:ببینم گلوتو بعد سرمو گرفتم بالا کوک:درد میکنه من:یکم کوک:عوضی ببین چیکار کرده با گلوت قرمز شده کاش یکم زودتر میرسیدم من:عشقم کار داشتی خوب بعد رفتیم نشستیم کوک:اگه جاش بمونه من خودم میکشمشا من:توهم انقدر نکش میوفتی زندان بعد منم از دوریت دق میکنما کوک:مگه نمیدونی من:چیو کوک:من بخاطرت دست به هرکاری میزنم حاضرم زندانم برم من:خوب من چی پ فکر من نیستی من آدم نیستم دلم برات تنگ نمیشه کوک:اخخخخ آخه من چجوری دوریتو تحمل کنم هان چجوری من یه دقیقه نبینمت ۱۰ سال از عمرم برباد میره من:پس انقدر نکش کوک:خوب چیکار کنم اگه کسی بهت دست بزنه کور میشم هیچیو نمیبینم هیچیو مگراینکه خودت بیوفتی جلو بعد رفتم یکم نزدیکش من:من که اگه جلوتو نگیرم هرکاری بخوای میکنی منم دوست ندارم عشقم بخاطر یه آدم بی ارزش بیوفته زندان و من از دوریش دیوونه شم کوک:هووووممممم من:چیه چرا حرص میخوری کوک:تو داری حرصمو درمیاری چرا دوست داری قلبمو آب کنی من:نه که تو دوست نداری کوک:من..... نزاشتم حرف بزنه و رفتم لبامو گذاشتم رو لباش و لبامو یه مک کوچولو زدم بعد جدا شد کوک:وسط حرفم میبوسی من:میبوسم بازما پاشو برو لباس عوض کن گرمه کوک:هوممم منتظر انتقام باش من:هوم 😶 آب دهنمو قورت دادم رفت تو اتاق خیلی ترسناک نگاه کرد و با چشمای گرد منو نگاه کرد و رفت من:خدایا کمک📿👐🙏☺💔 رفت لباسشو عوض کرد همون موقع برقا رفت(هووووو 😐😂😂🤣😂نجات پیدا کرد😂😐) من:عه جونگ کوک من از تاریکی میترسم کوک:یونا یونا یونا من:چیه کوک:من کور شدم فکر کنم من:ببند بابا برقا رفته کوک:عهههه کجایی تو من:اینجا بعد افتادیم تا همو پیدا کنیم تاریک بود ذلومات کوک:عشقم کجایی نمیبینمت من:منم نمیبینمت جونگ کوک من از تاریکی میترسم (در واقع جونگ کوک از پشت یونا اینه جن رد شد و همو ندیدن از بغل هم رد شدن ولی ندیدن 😐😂😂🤣😂جونگ کوک دور یونا میچرخید اینه جن😐😂😂🤣😂😂🤣🤣🤣خودتون تصور کنید ) کوک:نترس من اینجام من:کوشی خوب نیستی که(احمش پشتت😐😂😂😂) بعد رفتم جلوتر جلو تر جلوتر دستم خورد به یه چیزی بعد جلو پامم فکر کنم یه چیزی بود یهو خورد زمین محکم من:آخخخخخخخ کوک:یونا یونا چی شد من:آیییی سرم جونگ کوک خوردم زمین سرم خورد به میز موچ دستمم خورد به میز از پشت افتادم کوک:آخخخ کجایی الان من:نمیدونم واقعا کوک:عحححح
۸.۶k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.