🔞پارت دوم عشق و زجر🔞
فردا صبح ا/ت از خواب بیدار شد به گوشیش نگاه کرد دید یه پیام از طرف کوک اومده نوشته بود شب ساعت ۹ به شهربازی سوجونگ بیا یکم ذوق کردم و به ساعت نگاه کردم ساعت ۷ بود یک ساعت گذشته بود ساعت ۸ شده بود پا شدم لباسامو پوشیدم و به ملودی و وسنیم زنگ زدم که برای صبحانه و ناهار بریم بیرون وقتی ملودی و وسنیم رسیدن سوار ماشین شدیم و به سمت رستوران هاسانگ رفتیم وقتی رسیدیم من صبحانه ساندویج کالباس خوردم برای اینکه تا ساعت ۲ تو رستوران برای ناهار نمونیم به مرکز خرید سوجو رفتیم یهو یادم اومد که امروز کوک منو دعوت کرده شهربازی سوجونگ برای امشب یه دست لباس بخرم لباسامو که خریدم تا ساعتای ۱۲ بیرون بودیم کارمون که تموم شد سوار ماشین شدیم و به سمت رستوران هاسانگ رفتیم تا رسیدیم ساعت ۲ شده بود وقتی وارد رستوران شدیم دیدم بی تی اس هم برای ناهار به اون رستوران اومده بودن وقتی نشستم رو صندلی و غذامو سفارش دادم کوک اومد سمتم ....... ادامه ی رمان در پارت۳
🔞ℒℴ𝓋ℯ_𝒶𝓃𝒹_𝓈𝓊𝒻𝒻ℯ𝓇𝒾𝓃ℊ🔞
🔞ℒℴ𝓋ℯ_𝒶𝓃𝒹_𝓈𝓊𝒻𝒻ℯ𝓇𝒾𝓃ℊ🔞
۸.۲k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.