امیرالمومنین امام علی (علیه السلام): ألظُّلمُ یُزلُّ القَ
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام): ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ ؛ ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند📚 تصنیف غررالحکم ص ۴۵۶
«ظلم» در لغت، به معنای کار بیجا انجام دادن،[1] و خروج از حد میانهروی[2] است. ظلم به این معنا، جامع همه رذایل، و ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی را شامل است. و این، ظلم به معنای اعم است.[3]
برای ظلم، معنای دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از: ضرر و اذیت رسانیدن به غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. و این، ظلم به معنای اخص است.[4] بیشتر آنچه در آیات و روایات، و عرف مردم ذکر میشود این معنا مراد است. پس اصطلاح معروف «ظلم» به معنای رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهی محوری دارد. علمای اخلاق، ظلم را به اعتبار کسانیکه هر یک به نوعی حقی بر انسان دارند، به انواعی تقسیم کردهاند: ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به دیگران. ظلم در تمام این موارد، به معنای عدم مراعات حقوقی است که انسان در برابر آنها مسئول است.
بنابراین ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند.[5]
ظلم از گناهان کبیره، و عذاب آن اشد، و ندامت آن بیشتر، و وبال آن بالاتر است.[6] در قرآن بر ظالمان لعن شدید وارد شده، و در روایات متواتر مذمت و نکوهش عظیم و تهدید بر آن ثابت است. و اگر هیچ تهدیدی بر آن نباشد، همین آیات مبارکه برای ظالمان کافی است: «گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن [به خاطر ترس و وحشت] از حرکت بازمیایستد».[7] و «آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!».[8]
در واقع ظلم، ناشی از سرپیچی قوا از اطاعت عقل است که در نتیجه آن، بینشها، گرایشها، عواطف و احساسات انسان سمتوسوی دیگری مییابد. با ادامه یافتن این روند، حکومت صالح عقل، ضعیف و سرنگون میگردد و در مقیاسی وسیعتر جامعه را نیز فرامیگیرد.[9]
یکی از مهمترین علل ظلم، ضعف ایمان و باورهای دینی است. بیگمان باور نداشتن به غیب و حیات اخروی و حسابرسی و پاداش نیک و بد اعمال، موجب جرئت بر ستمگری میگردد. مدیریت ناصحیح قوای انسانی و تسلط ناکافی بر کنترل خواهشهای نفسانی نیز یکی دیگر از اسباب تعدی، بلکه شایعترین آنها است. هنگامی که انسان نتواند نفس زیادتخواه را تربیت و مدیریت کند، به ناچار برای ارضای آن از حد خویش تجاوز میکند و حقوق دیگران را زیرپا مینهد. مثلاً انسان حریصی که به مال دیگران چشم میدوزد، یا فردی که خُلق و خُوی تند و نامهربانی دارد و یا شهوتران هرزهای که اسیر نفس سرکش خویش است، همه در معرض ستمگری قرار دارند و امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. شاید از همینرو است که قدرت یا ثروت را از اسباب ظلم به شمار آوردهاند. به واقع انسان نادان و ناساخته بجای استفاده صحیح از این نعمتهای بزرگ، آنها را در مسیر کفران و ناسپاسی به کار میگیرد.[10]
پی نوشت :
[1]. جمهرة اللغة، ج 2، ص 934
[2]. تاج العروس من جواهر القاموس ج 17، ص 448
[3]. معراج السعادة، ص 475
[4]. همان، ص 476
[5]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 212 – 213
[6]. معراج السعادة، ص 476.
[7]. «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ»؛ ابراهیم، 42.
[8]. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون»؛ شعراء، 227.
[9]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 214.
[10]. همان، ص 214 – 215.
مطالعه بیشتر :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/ظلم
«ظلم» در لغت، به معنای کار بیجا انجام دادن،[1] و خروج از حد میانهروی[2] است. ظلم به این معنا، جامع همه رذایل، و ارتکاب هر یک از زشتیهای شرعی و عقلی را شامل است. و این، ظلم به معنای اعم است.[3]
برای ظلم، معنای دیگری نیز وجود دارد که عبارت است از: ضرر و اذیت رسانیدن به غیر، از قبیل: کشتن و یا زدن، دشنام و فحش دادن، غیبت کردن، تصرف کردن مال غیر به ناحق و یا غیر اینها از کردار یا گفتاری که باعث اذیت دیگری شود. و این، ظلم به معنای اخص است.[4] بیشتر آنچه در آیات و روایات، و عرف مردم ذکر میشود این معنا مراد است. پس اصطلاح معروف «ظلم» به معنای رعایت نکردن حق است. در این تعریف، حق جایگاهی محوری دارد. علمای اخلاق، ظلم را به اعتبار کسانیکه هر یک به نوعی حقی بر انسان دارند، به انواعی تقسیم کردهاند: ظلم به خدا، ظلم به خود و ظلم به دیگران. ظلم در تمام این موارد، به معنای عدم مراعات حقوقی است که انسان در برابر آنها مسئول است.
بنابراین ظالم به کسی میگویند که خود را به سپاسگزاری از نعمتهای بیشمار الهی و مراعات تکالیف شرعی ملزم نمیداند و در برابر تواناییها و استعدادهایش مسئولیتی احساس نمیکند و از سویی حقوق دیگران را نیز پایمال میکند.[5]
ظلم از گناهان کبیره، و عذاب آن اشد، و ندامت آن بیشتر، و وبال آن بالاتر است.[6] در قرآن بر ظالمان لعن شدید وارد شده، و در روایات متواتر مذمت و نکوهش عظیم و تهدید بر آن ثابت است. و اگر هیچ تهدیدی بر آن نباشد، همین آیات مبارکه برای ظالمان کافی است: «گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام میدهند، غافل است! [نه، بلکه کیفر] آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن [به خاطر ترس و وحشت] از حرکت بازمیایستد».[7] و «آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست!».[8]
در واقع ظلم، ناشی از سرپیچی قوا از اطاعت عقل است که در نتیجه آن، بینشها، گرایشها، عواطف و احساسات انسان سمتوسوی دیگری مییابد. با ادامه یافتن این روند، حکومت صالح عقل، ضعیف و سرنگون میگردد و در مقیاسی وسیعتر جامعه را نیز فرامیگیرد.[9]
یکی از مهمترین علل ظلم، ضعف ایمان و باورهای دینی است. بیگمان باور نداشتن به غیب و حیات اخروی و حسابرسی و پاداش نیک و بد اعمال، موجب جرئت بر ستمگری میگردد. مدیریت ناصحیح قوای انسانی و تسلط ناکافی بر کنترل خواهشهای نفسانی نیز یکی دیگر از اسباب تعدی، بلکه شایعترین آنها است. هنگامی که انسان نتواند نفس زیادتخواه را تربیت و مدیریت کند، به ناچار برای ارضای آن از حد خویش تجاوز میکند و حقوق دیگران را زیرپا مینهد. مثلاً انسان حریصی که به مال دیگران چشم میدوزد، یا فردی که خُلق و خُوی تند و نامهربانی دارد و یا شهوتران هرزهای که اسیر نفس سرکش خویش است، همه در معرض ستمگری قرار دارند و امنیت اخلاقی جامعه را تهدید میکنند. شاید از همینرو است که قدرت یا ثروت را از اسباب ظلم به شمار آوردهاند. به واقع انسان نادان و ناساخته بجای استفاده صحیح از این نعمتهای بزرگ، آنها را در مسیر کفران و ناسپاسی به کار میگیرد.[10]
پی نوشت :
[1]. جمهرة اللغة، ج 2، ص 934
[2]. تاج العروس من جواهر القاموس ج 17، ص 448
[3]. معراج السعادة، ص 475
[4]. همان، ص 476
[5]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 212 – 213
[6]. معراج السعادة، ص 476.
[7]. «وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ»؛ ابراهیم، 42.
[8]. «وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُون»؛ شعراء، 227.
[9]. اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، ص 214.
[10]. همان، ص 214 – 215.
مطالعه بیشتر :
https://www.ziaossalehin.ir/fa/tags/ظلم
۵.۴k
۱۵ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.