فیک جنون
پارت۲::::
بهش نگاه کردم اشک های جمع شده توی چشم باعث میشد نتونم خوب ببینم
ولی یه مرد نسبتا هیکلی و قد بلند بود کت و شلوار مشکی پوشیده بود و کفش واکس کشیده شدش با نور خورشید برق میزد چشمای باریکی داشت موهای کوتاه نسکافه ای و مشکی دماغ کوتاهی داشت و لب نسبتا درشت و با لبخندی که روی گونه هاش چال ایجاد کرده بود بهم نگاه میکرد
=خوبی؟
+به توچه
=اوو یکم مهربون باش ببینم چی شده؟
+من حتا تورو نمیشناسم چرا باید تعریف کنم چی شده
=خوب من کیم نامجون هستم ۲۸ سالمه و بهم آر ام میگن
+چرا باید اسم مستعار داشته باشی
=دیگه نمیتونم توضیح بدم
+چرا
=تو اول بگو چرا
+چی چرا
=میگم بگو چرا انقدر ناراحتی
+خوب آر ام همین یک ساعت پیش فهمیدم توی مدتی که نبودم نامزدم بهم خیانت کرده
=اوه من متاسفم
بعد دستاش رو به نشونه اینکه میخواد بغلم کنه باز کرد منم که واقعا به یه آدم نیاز داشتم که بغلم کنه پس خودمو توی آغوشش جا کردم
بعد که کمی خالی شدم از بغلش بیرون اومدم
=خوب الان میخوای چیکار کنی
+نمیدونم نه دیگه خونه ای دارم و نه دیگه کسیو دارم
=خوب من هستم
+چی؟
=بیا بریم خونه من پیش من زندگی کن من خونه خیلی بزرگی دارم و اونجا تنهای تنهام
+چطوری بهت اعتماد کنم
=چی بگم که بهم اعتماد کنی
+چرا اسم مستعار داری
=خوب ..هوف من پلیس ارشد اف بی آی کره ام
+ام کره که اف بی آی نداره
=آره ولی یه طورایی گفتم که بفهمی ببین ما میتونم بگم یهجور مافیای از نوع خوبیم میفهمی چی میگم؟
+نه
=خوب ما آدمای بد رو میکشیم یعنی مافیا های بد فساد گرا و اونایی که با برده فروشی و این کارا سود میکنن و به دست قانون باید کشته بشن پیدا میکنیم و به روش خودمون مجازات میکنیم البته همش زیر نظر قانون
+اوه خوب منو چرا باید بخوای
=من به یه دستیار احتیاج دارم
+که ظرفا رو بشوره؟
=نه نه نه اینکه بعضی کاغذ بازیا رو انجام بده و اینا
+اوه من از بچگی دوست داشتم پلیس باشم
=خوب اگه بخوای بهت یاد میدم
+چیو
=خوب برای این کار چون مقامت از پلیسا خیلی بالا تره و مسئولیت های گنده ای رو داری باید دوره های مخصوص ببینی که روی افکار و جسمت کار میشه
+اوهوم
پیشنهادش رو به عنوان شوخی گرفتم و جوابی ندادم
+باشه میام خونت ولی نمیخوام آموزش ببینم
=خیل خوب
بهش نگاه کردم اشک های جمع شده توی چشم باعث میشد نتونم خوب ببینم
ولی یه مرد نسبتا هیکلی و قد بلند بود کت و شلوار مشکی پوشیده بود و کفش واکس کشیده شدش با نور خورشید برق میزد چشمای باریکی داشت موهای کوتاه نسکافه ای و مشکی دماغ کوتاهی داشت و لب نسبتا درشت و با لبخندی که روی گونه هاش چال ایجاد کرده بود بهم نگاه میکرد
=خوبی؟
+به توچه
=اوو یکم مهربون باش ببینم چی شده؟
+من حتا تورو نمیشناسم چرا باید تعریف کنم چی شده
=خوب من کیم نامجون هستم ۲۸ سالمه و بهم آر ام میگن
+چرا باید اسم مستعار داشته باشی
=دیگه نمیتونم توضیح بدم
+چرا
=تو اول بگو چرا
+چی چرا
=میگم بگو چرا انقدر ناراحتی
+خوب آر ام همین یک ساعت پیش فهمیدم توی مدتی که نبودم نامزدم بهم خیانت کرده
=اوه من متاسفم
بعد دستاش رو به نشونه اینکه میخواد بغلم کنه باز کرد منم که واقعا به یه آدم نیاز داشتم که بغلم کنه پس خودمو توی آغوشش جا کردم
بعد که کمی خالی شدم از بغلش بیرون اومدم
=خوب الان میخوای چیکار کنی
+نمیدونم نه دیگه خونه ای دارم و نه دیگه کسیو دارم
=خوب من هستم
+چی؟
=بیا بریم خونه من پیش من زندگی کن من خونه خیلی بزرگی دارم و اونجا تنهای تنهام
+چطوری بهت اعتماد کنم
=چی بگم که بهم اعتماد کنی
+چرا اسم مستعار داری
=خوب ..هوف من پلیس ارشد اف بی آی کره ام
+ام کره که اف بی آی نداره
=آره ولی یه طورایی گفتم که بفهمی ببین ما میتونم بگم یهجور مافیای از نوع خوبیم میفهمی چی میگم؟
+نه
=خوب ما آدمای بد رو میکشیم یعنی مافیا های بد فساد گرا و اونایی که با برده فروشی و این کارا سود میکنن و به دست قانون باید کشته بشن پیدا میکنیم و به روش خودمون مجازات میکنیم البته همش زیر نظر قانون
+اوه خوب منو چرا باید بخوای
=من به یه دستیار احتیاج دارم
+که ظرفا رو بشوره؟
=نه نه نه اینکه بعضی کاغذ بازیا رو انجام بده و اینا
+اوه من از بچگی دوست داشتم پلیس باشم
=خوب اگه بخوای بهت یاد میدم
+چیو
=خوب برای این کار چون مقامت از پلیسا خیلی بالا تره و مسئولیت های گنده ای رو داری باید دوره های مخصوص ببینی که روی افکار و جسمت کار میشه
+اوهوم
پیشنهادش رو به عنوان شوخی گرفتم و جوابی ندادم
+باشه میام خونت ولی نمیخوام آموزش ببینم
=خیل خوب
۳۳.۳k
۱۰ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.