پارت ده
تهیونگ:سلام خوبی اره رسیدم خونه ت کجایی مایا
ت:من دارم میام!
تهیونگ:باشه
میرید خونه تهیونگ
تهیونگ:عه شوهر پیدا کردی اونم دوتا
ت:نه این رئیسمه و دوستم
تهیونگ:میگم کسی تویه عفریته رو نمیگیره
ت:عه خیلی خوبی ت مثلا
تهیونگ:نمیخای مارو اشنا کنی
ت:اره این جیمینه دوستم و اینم کوک اینم دوستمه ولی ریئسمم هست اون جون منو نجات داد تا دیروز بیمارستان بودیم
تهیونگ:عه وا چرا نگفتی به من بیام
ت:مهم نیست بریم تو
تهیونگ:اره بهتره بریم داخل
ت:غذا درست کنم؟
کوک:اره درست کن البته اگه اگه داداشت راضیه
ت:اینجا خونه ی خودمه
تهیونگ:عه از کی تا حالا
ت:از همین الان
تهیونگ:باشه
یه چیزی میخورید
تهیونگ:راستی نگفتی چیکار داشتی
ت:عه داداش راجب کار توعه
تهیونگ:به کار من چه ربطی داره
ت:خب راستش کار ما خلافه
تهیونگ:چیی چرا اخه
ت:اونش مهم نیست
تهیونگ:چه خلافی
ت:مافیا
تهیونگ:خب فک کردم مواد فروش سر کوچه اید
یهو صدای خنده های شیشه پاکنی میاد
ت:این صدای چیه ؟
تهیونگ:این دوستمه راستی چرا شما حرف نمیزنید( خطاب به کوک و جیمین)
کوک:عه راستش شما دوستت رو معرفی کنی بهتره
جیمین:اره
تهیونگ:این دوستم جین که مایا میشناستش
ت:اره راست میگی من چطور نشناختمش
پامیشی و بغلش میکنی
کوک٬جیمین:حسودیشون میشه
ت:چی شد
کوک:خب داداشت نمیخاد کمک کنه
جیمین:اره ما اومدیم کمک بگیریم
تهیونگ:چه کمکی
کوک:راستش خواهرت گفت تو رئیس پلیسی میتونی به ما در حمل اصلحه کمک کنی چون پلیسای اینجا رشوه نمیگیرن
تهیونگ:عه باشه ولی کی
جیمین:اوه چه سریع
کوک:مایا چه داداش پایه ای داری
جین:من خوشتیپ رو نمیبینید
کوک:ببخشید در گیر کار بودیم سلام
جین:البته که من خوشتیم
ت:عه جین بس کن دیگه
جیمین:چه اعتماد به سقفی داری یکم به ماهم میدی
جین:البته
ت:جین
جین:بله
ت:هنوزم راننده ماشین مسابقه ای
جین:نه بابا بدرد نمیخورد
ت:اره خوب نبود
کوک:تهیونگ پس کمکمون میکنی دیگه
تهیونگ:البته
جیمین:خوبه پس
تهیونگ:اما.............
زیاد تر اینو نوشتم
6 لایک
8 کامنت
ت:من دارم میام!
تهیونگ:باشه
میرید خونه تهیونگ
تهیونگ:عه شوهر پیدا کردی اونم دوتا
ت:نه این رئیسمه و دوستم
تهیونگ:میگم کسی تویه عفریته رو نمیگیره
ت:عه خیلی خوبی ت مثلا
تهیونگ:نمیخای مارو اشنا کنی
ت:اره این جیمینه دوستم و اینم کوک اینم دوستمه ولی ریئسمم هست اون جون منو نجات داد تا دیروز بیمارستان بودیم
تهیونگ:عه وا چرا نگفتی به من بیام
ت:مهم نیست بریم تو
تهیونگ:اره بهتره بریم داخل
ت:غذا درست کنم؟
کوک:اره درست کن البته اگه اگه داداشت راضیه
ت:اینجا خونه ی خودمه
تهیونگ:عه از کی تا حالا
ت:از همین الان
تهیونگ:باشه
یه چیزی میخورید
تهیونگ:راستی نگفتی چیکار داشتی
ت:عه داداش راجب کار توعه
تهیونگ:به کار من چه ربطی داره
ت:خب راستش کار ما خلافه
تهیونگ:چیی چرا اخه
ت:اونش مهم نیست
تهیونگ:چه خلافی
ت:مافیا
تهیونگ:خب فک کردم مواد فروش سر کوچه اید
یهو صدای خنده های شیشه پاکنی میاد
ت:این صدای چیه ؟
تهیونگ:این دوستمه راستی چرا شما حرف نمیزنید( خطاب به کوک و جیمین)
کوک:عه راستش شما دوستت رو معرفی کنی بهتره
جیمین:اره
تهیونگ:این دوستم جین که مایا میشناستش
ت:اره راست میگی من چطور نشناختمش
پامیشی و بغلش میکنی
کوک٬جیمین:حسودیشون میشه
ت:چی شد
کوک:خب داداشت نمیخاد کمک کنه
جیمین:اره ما اومدیم کمک بگیریم
تهیونگ:چه کمکی
کوک:راستش خواهرت گفت تو رئیس پلیسی میتونی به ما در حمل اصلحه کمک کنی چون پلیسای اینجا رشوه نمیگیرن
تهیونگ:عه باشه ولی کی
جیمین:اوه چه سریع
کوک:مایا چه داداش پایه ای داری
جین:من خوشتیپ رو نمیبینید
کوک:ببخشید در گیر کار بودیم سلام
جین:البته که من خوشتیم
ت:عه جین بس کن دیگه
جیمین:چه اعتماد به سقفی داری یکم به ماهم میدی
جین:البته
ت:جین
جین:بله
ت:هنوزم راننده ماشین مسابقه ای
جین:نه بابا بدرد نمیخورد
ت:اره خوب نبود
کوک:تهیونگ پس کمکمون میکنی دیگه
تهیونگ:البته
جیمین:خوبه پس
تهیونگ:اما.............
زیاد تر اینو نوشتم
6 لایک
8 کامنت
۴.۷k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.