^ لذت انتقام ^ ( port 26 )
^ لذت انتقام ^ (port 26 )
دستم رو کشید و نگذاشت برم
ات: ولم کننن
ته: نمیشه بری بالا
ات: برای چی؟ الان اون دختره به کمک نیاز داره
ته: اگر بری بالا فقط خودت دو بدبخت کردی
ات: ارزشش رو داره
ته: من مسئولیتی قبول نمیکنم
ات: اه ترسوی بد بخت
رفتم بالا صدا از اتاق جونگ کوک میومد.
دختره : آقا لطفا ولم کنید هق هق( گریه یه فراوان)
کوک:اوم خوشم نیومد ، آقا چیه؟ بهم بگو ددی.
دختره : وای نه نه نهههههه عاح (ادمین کمی بیشعور است😁 من داخل اتاق رو نمی نویسم خودتون تصورش کنید )
کوک: چرا زود تر کشفت نکرده بودم عاححح
دختره : بزار برممممم ( گریه)
یکدفعه صدای دختره قطع شد ترسیدم که بلایی سرش آورده باشه . رفتم در رو باز کردم
کوک: آیییی دختره ی خیره با چه جرئتی مزاحم من و ببیم میشی؟
ات: بزار اون بره
کوک: به توچه؟
ات: پاشو لباسات رو بپوش بیا بیرون. ( رو به دختره)
کوک: من میگم بیبیم کی بره
دختره سریع بدو بدو اومد پشت من.
کوک: هویی هرزه بیا اینجا پیش ددیت ( داد)
ات: برو بیرون پیش تهیونگ
دختره بدو بدو رفت
کوک: منکه دوباره میارمت هرزه ی کثیف( داد)
ات: با چه حقی دخترا رو میاری اینجا ازشون استفاده میکنی؟ ( داد خیلی بلند)
کوک: من هر وقت دلم بخواد دخترای هرزه رو میارم اینجا به تو هم ربطی نداره.
ات : تا وقتی که من اینجام اجازه نمیدم هیچ دختری رو به زور بیاری.
داشتم از اتاق میرفتم بیرون که ......
ادامه دارد......
دستم رو کشید و نگذاشت برم
ات: ولم کننن
ته: نمیشه بری بالا
ات: برای چی؟ الان اون دختره به کمک نیاز داره
ته: اگر بری بالا فقط خودت دو بدبخت کردی
ات: ارزشش رو داره
ته: من مسئولیتی قبول نمیکنم
ات: اه ترسوی بد بخت
رفتم بالا صدا از اتاق جونگ کوک میومد.
دختره : آقا لطفا ولم کنید هق هق( گریه یه فراوان)
کوک:اوم خوشم نیومد ، آقا چیه؟ بهم بگو ددی.
دختره : وای نه نه نهههههه عاح (ادمین کمی بیشعور است😁 من داخل اتاق رو نمی نویسم خودتون تصورش کنید )
کوک: چرا زود تر کشفت نکرده بودم عاححح
دختره : بزار برممممم ( گریه)
یکدفعه صدای دختره قطع شد ترسیدم که بلایی سرش آورده باشه . رفتم در رو باز کردم
کوک: آیییی دختره ی خیره با چه جرئتی مزاحم من و ببیم میشی؟
ات: بزار اون بره
کوک: به توچه؟
ات: پاشو لباسات رو بپوش بیا بیرون. ( رو به دختره)
کوک: من میگم بیبیم کی بره
دختره سریع بدو بدو اومد پشت من.
کوک: هویی هرزه بیا اینجا پیش ددیت ( داد)
ات: برو بیرون پیش تهیونگ
دختره بدو بدو رفت
کوک: منکه دوباره میارمت هرزه ی کثیف( داد)
ات: با چه حقی دخترا رو میاری اینجا ازشون استفاده میکنی؟ ( داد خیلی بلند)
کوک: من هر وقت دلم بخواد دخترای هرزه رو میارم اینجا به تو هم ربطی نداره.
ات : تا وقتی که من اینجام اجازه نمیدم هیچ دختری رو به زور بیاری.
داشتم از اتاق میرفتم بیرون که ......
ادامه دارد......
۵.۹k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.