🤎 سفری به گذشته 🤎
پارت ۶
(ویو ناتاشا )
نگاه های سنگین اون پسری که
گویا اسمش تهیونگ بود رو روی خودم احساس میکردم
اینقدر ضربان قلبم بالا بود که
احساس میکردم قرار رسوام کنه
بعد دادن قهوه سری رفتم آشپزخونه
! خوب شد اومدی برو به باغبون تو حیاط کمک کن
+ وای مامان خسته شدم
! زهر مار گم شو برو
+ اهه باشه
رفتن حیاط و با باغبون شروع به درست کردن
گلها کردیم
چند دقیقه ای مشغول بودیم که بازم اون پسره اومد
دوباره ضربان قلبم زیاد شد
٫ دخترم خوبی
+ ب.....بله
٫ خوبه اینا رو درست کن و از کنار اون صندلی کمی کود بردار باشه تا من بیام
+ چشم
وای اون کوده که کنار صندلی اون پسره بود
حالا چطور برم بردارم
واستا ناتاشا آروم باش
بعد درست کردن گل آخر پاشدم
و دیدم پسره بازم داره به من نگاه میکنه
خودم رو جم و جور کردم رفتم سمتش
خم شدم و کود رو برداشتم
_ اهم میشه یه لیوان آب بیاری
+ چ......چشم
کود رو کنار باغچه گذاشتم و رفتم آب برداشتم و به سمت حیاط رفتم
ولی داشتم میرفتم یهو کلی آب روم خالی شد
» ای وای شرمنده ندیدمت
+ گوه خوردی ندیدی
آدم به این گندگی اینجاست کوری ( داد)
« اصلا خوب کردم
+ که خوب کردی ها
یه خوبی بهت نشون بدم
رفتم یه جارو برداشتم و دنبالش افتادم
فارغ از اینکه اون پسره داره مارو نگاه میکنه
+ پدر گوساله واستاااااا
« خودت گوساله اییییی
+ من اگه ننه بابای تورو جلو چشمت نیارم
اسمم ناتاشا نیست
_ بسههههه ( داد )
با دادی که پسر زد هردو برگشتیم و به
تهیونگ نگاه کردیم
(ویو ناتاشا )
نگاه های سنگین اون پسری که
گویا اسمش تهیونگ بود رو روی خودم احساس میکردم
اینقدر ضربان قلبم بالا بود که
احساس میکردم قرار رسوام کنه
بعد دادن قهوه سری رفتم آشپزخونه
! خوب شد اومدی برو به باغبون تو حیاط کمک کن
+ وای مامان خسته شدم
! زهر مار گم شو برو
+ اهه باشه
رفتن حیاط و با باغبون شروع به درست کردن
گلها کردیم
چند دقیقه ای مشغول بودیم که بازم اون پسره اومد
دوباره ضربان قلبم زیاد شد
٫ دخترم خوبی
+ ب.....بله
٫ خوبه اینا رو درست کن و از کنار اون صندلی کمی کود بردار باشه تا من بیام
+ چشم
وای اون کوده که کنار صندلی اون پسره بود
حالا چطور برم بردارم
واستا ناتاشا آروم باش
بعد درست کردن گل آخر پاشدم
و دیدم پسره بازم داره به من نگاه میکنه
خودم رو جم و جور کردم رفتم سمتش
خم شدم و کود رو برداشتم
_ اهم میشه یه لیوان آب بیاری
+ چ......چشم
کود رو کنار باغچه گذاشتم و رفتم آب برداشتم و به سمت حیاط رفتم
ولی داشتم میرفتم یهو کلی آب روم خالی شد
» ای وای شرمنده ندیدمت
+ گوه خوردی ندیدی
آدم به این گندگی اینجاست کوری ( داد)
« اصلا خوب کردم
+ که خوب کردی ها
یه خوبی بهت نشون بدم
رفتم یه جارو برداشتم و دنبالش افتادم
فارغ از اینکه اون پسره داره مارو نگاه میکنه
+ پدر گوساله واستاااااا
« خودت گوساله اییییی
+ من اگه ننه بابای تورو جلو چشمت نیارم
اسمم ناتاشا نیست
_ بسههههه ( داد )
با دادی که پسر زد هردو برگشتیم و به
تهیونگ نگاه کردیم
۴.۰k
۲۶ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.