نام فیک = دوست پسر روانی من
نام فیک = دوست پسر روانی من
پارت = ۶
ات : میشه اون ور بشینم؟
کوک دست ات رو محکم فشار داد
ات : ایی باشه نکن
شوگا : به سلام رفیق قدیمی پارسال دوست امسال اشنا (گگگ)
کوک : عا سلام یونگی
شوگا : عجب همسر زیبایی داری
کوک : دوست دخترمه
ات : من چم شده؟ عرر روش کراش زدمم (کوکیو میگه)
شوگا : هرچه قدرشو بدون
کوک : حله...
رفت سمت نوشیدنیها و ۱۱ لیوان پشت سر هم خورد.
ات : ..چ... چطوری؟ لطفا زیاده روی نکن
کوک هیچی حالیش نمیشد مست بود
ات رو کشید تو یکی اتاق های بار
ات : و.. ولم کنن عوضییی.
کوک : هیش.. لب..اسهای ات رو به زور در اورد و فقط لباس
زیر تنش بود
ات : خواهش میکنم (گریهههه)
کوک : بدون توجه به لبهای ات حمله ور شد بنظر خوش مزه
میومد خیلی وحشیانه میمکید و ات هم از ترس همرای کرد
کوک از لباش گذشت و رفت سراغ گردنش ...... پس مارک های
درد ناکی میزاشت
ات : عا... یی ولم کننن
کوک : بی توجه به کارش ادامه داد اروم نیم تنه ات رو در آورد
و یکی از سینه های ات رو میخورد و یکی دیگش رو به بازی
گرفته بود همینجوری تا شکم ات ک..پس مارک میذاشت.
ات : عاا.. یی عااح.. نکن کثافت
کوک : همینطور که با یکی از سینه های ات بازی میکرد سه تا
از انگشت هاشو واردت کرد.
ات : عاااایییی ت.. تكونش نده لطفاااا عاا..بی
کوک : یهو ك. ر. يرشو وارد ات کرد
ا.ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغع
عاییی عااییییییییی درش بیار لطفا خیلی بزرگه عاییییی
خواهش میکنممم (گریهههههه)
کوک : کیر من بزرگ نیست تو تنگییییییی دوست دارم صب تا
شب زیرم باشی بیبی گرل من... شروع کرد به تلمبه زدن
ات : خفه شووو
ایپی لطفا تکونش ندههه
کوک با حرف ا.ت تند ترش کرد
ات : عاااححح ن... نکن
کوک بدون توجه تا ۱۱ راند فقط محکم و تند ضربه میزد ا ت ۶ باز
ارضا شد اما کوک نه
پارت = ۶
ات : میشه اون ور بشینم؟
کوک دست ات رو محکم فشار داد
ات : ایی باشه نکن
شوگا : به سلام رفیق قدیمی پارسال دوست امسال اشنا (گگگ)
کوک : عا سلام یونگی
شوگا : عجب همسر زیبایی داری
کوک : دوست دخترمه
ات : من چم شده؟ عرر روش کراش زدمم (کوکیو میگه)
شوگا : هرچه قدرشو بدون
کوک : حله...
رفت سمت نوشیدنیها و ۱۱ لیوان پشت سر هم خورد.
ات : ..چ... چطوری؟ لطفا زیاده روی نکن
کوک هیچی حالیش نمیشد مست بود
ات رو کشید تو یکی اتاق های بار
ات : و.. ولم کنن عوضییی.
کوک : هیش.. لب..اسهای ات رو به زور در اورد و فقط لباس
زیر تنش بود
ات : خواهش میکنم (گریهههه)
کوک : بدون توجه به لبهای ات حمله ور شد بنظر خوش مزه
میومد خیلی وحشیانه میمکید و ات هم از ترس همرای کرد
کوک از لباش گذشت و رفت سراغ گردنش ...... پس مارک های
درد ناکی میزاشت
ات : عا... یی ولم کننن
کوک : بی توجه به کارش ادامه داد اروم نیم تنه ات رو در آورد
و یکی از سینه های ات رو میخورد و یکی دیگش رو به بازی
گرفته بود همینجوری تا شکم ات ک..پس مارک میذاشت.
ات : عاا.. یی عااح.. نکن کثافت
کوک : همینطور که با یکی از سینه های ات بازی میکرد سه تا
از انگشت هاشو واردت کرد.
ات : عاااایییی ت.. تكونش نده لطفاااا عاا..بی
کوک : یهو ك. ر. يرشو وارد ات کرد
ا.ت: جیغغغغغغغغغغغغغغغغغع
عاییی عااییییییییی درش بیار لطفا خیلی بزرگه عاییییی
خواهش میکنممم (گریهههههه)
کوک : کیر من بزرگ نیست تو تنگییییییی دوست دارم صب تا
شب زیرم باشی بیبی گرل من... شروع کرد به تلمبه زدن
ات : خفه شووو
ایپی لطفا تکونش ندههه
کوک با حرف ا.ت تند ترش کرد
ات : عاااححح ن... نکن
کوک بدون توجه تا ۱۱ راند فقط محکم و تند ضربه میزد ا ت ۶ باز
ارضا شد اما کوک نه
۸.۷k
۲۵ شهریور ۱۴۰۳