part⁶
part⁶
هوپی:بیا یه شیرموز دیگه
یونی:این دوستتون چرا اینقدر گیج میزنه
جیمین:چون فهمیده تو جفتشی "خنده"
یونگی:خبر رسیدم فکر میکنی من زورگو هستم "پوزخند"
جیمین:سمت من نیا جناب مین درسته که جفت منی اوک ولی من خوشحال نیستم از این
ادمین:هلووووو اومدم برینم و برم
هفته ها میگذره و پسر کوچولو داستان ما کمی عاشق جفتش میشه پسر بزرگتر اخلاق سردی داره و از دوست داشتن پسر کوچک دست میکشه یونگی دیگه جیمین رو دوست نداره دویون و هوپی باهم رل بزدن اینا بعد از یک ماه که چهار هفته بود برمیگردن به کره جین و هوپی بیشتر درگیر جفتشون هستن تا دوستاشون پس رفاقتشون باهم کم میشه و پدر و مادر های کیم و جئون میخوان اینا به هم برین پس قراره شب مهمونی بگیرن
"عمارت جئون"
یوجین:پسرم جونگکوک بیا با جیمین پایین
کوک:چیه مامان عزیزم
یوجین:هیچی پسرم شب قراره بریم مهمونی با جیمین اماده بشین
کوک:جیمین امادس من فقط باید اماده بشم
ادمین:سلام دوباره خب استایل جیمین یه لباس کش طوسی با شلوار کارگو مشکی با کفش ساق دار و یه زنجیر هست استایل کوک هم مثل اونه ولی با لباس مشکی گشاد
یوجین:ببخشید پسرا ولی ماسک یادتون نره
جیمین:ممنون
کوک:مرسی خب کی بریم
یوجین:ادرس میفرستم شما بعد ما بیاین الان یکم چیز بخورین
"در ماشین جیمین و کوک"
جیمین:کوکی به نظرت چرا ما دیگه با هوپی و جین نمیگردیم
کوک:پسرم حرکت کن بهت بگم
جیمین:خب بگو
کوک:اونا درگیر جفتشون هستن و منو تو از اون دوتا جدا شدیم جیمینی
جیمین:تو هنوز اونو دوست داری یا بهتره بپرسم دوستش داری
کوک:یه کوچولو ای ولی میدونم تو دوباره میخوای بهت برگرده و بهت زور بگه
جیمین:خب بیا الان میرسیم
پسرا به سمت اون مکان رفتن و خیلی زود از ماشین پیاده شدن و به سمت در رفتن
یوجین:اوه اومدین پسرا میشه اینجا وایسین ما بریم تو
جیمین حتما خانم جئون
بعد از اون اون دوتا پسر به مهمون ها خوشامد گفتن چند دقیقه کرمشون اومده بود و داشتن با هم میخندیدن و متوجه ورود چند نفر نشدن یه نیم ساعتی گذشت و مادر جونگکوک اومد گفت که مهمون ها تمام شدن بیاین تو برای کمک
کوک:قرار نیست یه جا مثل ادم بشینیم
یوجین:چرا پسر الان بیا تو بشین
کوک:ولی منو جیمین کرممون اومده
یوجین:اوکی ازادین
سوهی:یوجین چطوری
یوجین:عالیم
گو وون:سوهی اون پسر اومده
سوهی:بله عزیزم اومده
تینا:سلام به شما من کیم تیا هستم
یوجین:سلام خانم کوچولو منم یه پسر دارم ولی معلوم نیست کجاعه
کوک:خب مامان منو جیمین برگشتیم
یوجین:این جعبه چیه
جیمین:ما دیگه ماسکمون رو در میاریم اون کیفا رو بزار اون کنار
کوک:تو که نمیتونم کیی میای بازی
تیا:کیم تیا
کوک:همون بیا
جیمین:خب خانم ها و آقایون میدونم باحال نیست ولی خب ما یکم کرم.....
هوپی:بیا یه شیرموز دیگه
یونی:این دوستتون چرا اینقدر گیج میزنه
جیمین:چون فهمیده تو جفتشی "خنده"
یونگی:خبر رسیدم فکر میکنی من زورگو هستم "پوزخند"
جیمین:سمت من نیا جناب مین درسته که جفت منی اوک ولی من خوشحال نیستم از این
ادمین:هلووووو اومدم برینم و برم
هفته ها میگذره و پسر کوچولو داستان ما کمی عاشق جفتش میشه پسر بزرگتر اخلاق سردی داره و از دوست داشتن پسر کوچک دست میکشه یونگی دیگه جیمین رو دوست نداره دویون و هوپی باهم رل بزدن اینا بعد از یک ماه که چهار هفته بود برمیگردن به کره جین و هوپی بیشتر درگیر جفتشون هستن تا دوستاشون پس رفاقتشون باهم کم میشه و پدر و مادر های کیم و جئون میخوان اینا به هم برین پس قراره شب مهمونی بگیرن
"عمارت جئون"
یوجین:پسرم جونگکوک بیا با جیمین پایین
کوک:چیه مامان عزیزم
یوجین:هیچی پسرم شب قراره بریم مهمونی با جیمین اماده بشین
کوک:جیمین امادس من فقط باید اماده بشم
ادمین:سلام دوباره خب استایل جیمین یه لباس کش طوسی با شلوار کارگو مشکی با کفش ساق دار و یه زنجیر هست استایل کوک هم مثل اونه ولی با لباس مشکی گشاد
یوجین:ببخشید پسرا ولی ماسک یادتون نره
جیمین:ممنون
کوک:مرسی خب کی بریم
یوجین:ادرس میفرستم شما بعد ما بیاین الان یکم چیز بخورین
"در ماشین جیمین و کوک"
جیمین:کوکی به نظرت چرا ما دیگه با هوپی و جین نمیگردیم
کوک:پسرم حرکت کن بهت بگم
جیمین:خب بگو
کوک:اونا درگیر جفتشون هستن و منو تو از اون دوتا جدا شدیم جیمینی
جیمین:تو هنوز اونو دوست داری یا بهتره بپرسم دوستش داری
کوک:یه کوچولو ای ولی میدونم تو دوباره میخوای بهت برگرده و بهت زور بگه
جیمین:خب بیا الان میرسیم
پسرا به سمت اون مکان رفتن و خیلی زود از ماشین پیاده شدن و به سمت در رفتن
یوجین:اوه اومدین پسرا میشه اینجا وایسین ما بریم تو
جیمین حتما خانم جئون
بعد از اون اون دوتا پسر به مهمون ها خوشامد گفتن چند دقیقه کرمشون اومده بود و داشتن با هم میخندیدن و متوجه ورود چند نفر نشدن یه نیم ساعتی گذشت و مادر جونگکوک اومد گفت که مهمون ها تمام شدن بیاین تو برای کمک
کوک:قرار نیست یه جا مثل ادم بشینیم
یوجین:چرا پسر الان بیا تو بشین
کوک:ولی منو جیمین کرممون اومده
یوجین:اوکی ازادین
سوهی:یوجین چطوری
یوجین:عالیم
گو وون:سوهی اون پسر اومده
سوهی:بله عزیزم اومده
تینا:سلام به شما من کیم تیا هستم
یوجین:سلام خانم کوچولو منم یه پسر دارم ولی معلوم نیست کجاعه
کوک:خب مامان منو جیمین برگشتیم
یوجین:این جعبه چیه
جیمین:ما دیگه ماسکمون رو در میاریم اون کیفا رو بزار اون کنار
کوک:تو که نمیتونم کیی میای بازی
تیا:کیم تیا
کوک:همون بیا
جیمین:خب خانم ها و آقایون میدونم باحال نیست ولی خب ما یکم کرم.....
۴.۷k
۲۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.