𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐂𝐫𝐢𝐦𝐢𝐧𝐚𝐥 [جنایتکار]
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟖
ات:( مثل خودش داد زدی) صدا تو گفتم بیار پایین ..... می موندم تو این اتاق زهرماری که چی بشه..... کل در و دیوارش یاداوری بدبختیامه .. بعد نیاز نیست توجیه کنی تو رفتی که خودت راحت باشی... نه من...
ته: ات تمومش کن میری وسایلت رو میاری اینجا ... نمی خوام حتی یک کلمه دیگه بشنوم... بعد از سه دقیقه از سرویس آمد بیرون و لباساش رو عوض کرده بود و اومد دراز کشید رو تخت منم نسشته بدم لبه تخت و سرم رو بین دستام گرفته بودم..... که با حس گرمایی دور کمرم به عقب نگاه کردم که دستش رو دور کمرم حلقه کرده و من رو به سمت خودش ....کشید
ات: باز چیه
ته :ششششش بزار امشب رو یادمون بمونه بزار مطمئن بشم که هنوز مال منی
ات: پس هنوز شک داری..... فقط دقیقا چجوری می خوای بفهمی مگه دکتری؟
ته :فقط بیا تو کارت نباشهه من فقط با لمس کردنت ميفهمم.
ات :قول بده وحشی بازی و نیاری
ته ياااااا منکه...
ات: واقعا الان میخوای بگی من خیلی جنتلمنم
ته:( خنده ریزی کرد) باشه
من رو برگردوند سمت خودش و لبام رو با ارمش می خورد این اولین باری بود که واقعا جنتلمن بود با گاز ارومی که از لبم گرفت از فکر اومدم بیرون و فهمیدم باید همراهی کنم...
منم با بوسش همراهی میکردم تا نفس کم آوردیم و از لبام دل کند
ته: وقتی برگشتم لباس تنت نباشه
ترسیده بودی ..... واقعا استرس داشتی نه از اینکه بگه که تو خیانت کردی با اینکه تو واقعا اولین و آخرین رابطت با خودش بود اما از دردش می ترسیدی آخرین
بار که اولین بارت هم بود خاطره خیلی بدی داشتی
بعد از ده دقیقه برگشت و با یه نایلون تو دستش تو لباسات رو در آورده بودی و رفته بودی زیر پتو ....
ته: خب اینم از این .......ات از زیر پتو بیا بیرون ..... الان.......... يا من شوهرتم از من نباید خجالت بکشی بعد که دید واقعا از خجالت سرخ شدی رفت برق اتاق رو خاموش کرد
ته :بيا حالا راحت باش
ات = ممنون
💢پارت بعدی اsماته💢
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟖
ات:( مثل خودش داد زدی) صدا تو گفتم بیار پایین ..... می موندم تو این اتاق زهرماری که چی بشه..... کل در و دیوارش یاداوری بدبختیامه .. بعد نیاز نیست توجیه کنی تو رفتی که خودت راحت باشی... نه من...
ته: ات تمومش کن میری وسایلت رو میاری اینجا ... نمی خوام حتی یک کلمه دیگه بشنوم... بعد از سه دقیقه از سرویس آمد بیرون و لباساش رو عوض کرده بود و اومد دراز کشید رو تخت منم نسشته بدم لبه تخت و سرم رو بین دستام گرفته بودم..... که با حس گرمایی دور کمرم به عقب نگاه کردم که دستش رو دور کمرم حلقه کرده و من رو به سمت خودش ....کشید
ات: باز چیه
ته :ششششش بزار امشب رو یادمون بمونه بزار مطمئن بشم که هنوز مال منی
ات: پس هنوز شک داری..... فقط دقیقا چجوری می خوای بفهمی مگه دکتری؟
ته :فقط بیا تو کارت نباشهه من فقط با لمس کردنت ميفهمم.
ات :قول بده وحشی بازی و نیاری
ته ياااااا منکه...
ات: واقعا الان میخوای بگی من خیلی جنتلمنم
ته:( خنده ریزی کرد) باشه
من رو برگردوند سمت خودش و لبام رو با ارمش می خورد این اولین باری بود که واقعا جنتلمن بود با گاز ارومی که از لبم گرفت از فکر اومدم بیرون و فهمیدم باید همراهی کنم...
منم با بوسش همراهی میکردم تا نفس کم آوردیم و از لبام دل کند
ته: وقتی برگشتم لباس تنت نباشه
ترسیده بودی ..... واقعا استرس داشتی نه از اینکه بگه که تو خیانت کردی با اینکه تو واقعا اولین و آخرین رابطت با خودش بود اما از دردش می ترسیدی آخرین
بار که اولین بارت هم بود خاطره خیلی بدی داشتی
بعد از ده دقیقه برگشت و با یه نایلون تو دستش تو لباسات رو در آورده بودی و رفته بودی زیر پتو ....
ته: خب اینم از این .......ات از زیر پتو بیا بیرون ..... الان.......... يا من شوهرتم از من نباید خجالت بکشی بعد که دید واقعا از خجالت سرخ شدی رفت برق اتاق رو خاموش کرد
ته :بيا حالا راحت باش
ات = ممنون
💢پارت بعدی اsماته💢
۱۹.۰k
۱۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.