💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 43🤍✨
(از زبان یونا)
داشتیم حرف میزدیم ک تهیونگ زنگ زد
(مکالمشون)
ته:الو یونا چطوری خواهری
یونا:خوبم داداشی چیشد
ته:من با بچه ها حرف زدم قبول کردن امشب باهم میریم بیرون
یونا:عااا جدییی آخ جون عالیههه
ته:اوهومم راستی یونا کوک میاد دنبالت من یکم کارم طول میکشه بعدم میرم دنبال مینجی میارمش جینم میگه خودش میره دنبال جیوو کوک میاد دنبالت مدرسه برین خونه لباساتو عوض کن بعد بیاین
یونا: باشه داداشی ب کوک بگو زود بیادا من اینجا منتظر نمونم
کوک:یونا دارم صداتو میشنوممم من ک کی دیر اومدم دنبالت
یونا:کوک اون دفعه
کوک: حالا ی بار بود دیگه باشه دیر نمیام
یونا:اوکی
ته:خب دیگه خواهری من برم راستی رفتی خونه وسایلمو ک واست میفرستم از تو اتاقم بیار
یونا:باش باشه فعلا داداشی
ته:فعلا قشنگم
(پایان مکالمه )
مینجی:واوووو عالییی شددددددد
یونا:ارههههههههه خیلی خوب شددد
مانیا: وای من استرس دارمم
جیوو: ن اصنم استرس نداشته باش امشب خوشگل کن بیا لوکیشنو میفرستم واست
مانیا:اوفف باشهه(نفس عمیق)
جیوو: خب پاشین بریم سر کلاس
بچه ها:بریممم
رفتیم تو کلاس و معلم ریاضی اومد
یونا:واییی بازم ریاضییی
یکم گذشت و معلم درس داد و یکی یکی بچه هارو میبرد پای تخته و ازشون میخواست ک سوالا رو حل کنن
مینجی:هوفففف چرا تموم نمیشه این زنگ لعنتی
یونا:وای نمیدونم ای خدااا
جیوو: ی دقه خفه شین (رو ب معلم) من بیامم مننن میشه من بیاممم
یونا:ایششش پاچه خواررر
مینجی: جیوو فهمیدیم بلدی ول کن دیگه
معلم: نفر بعدی یونا تو بیا
یونا:چییییی من بیامم
معلم:اره مگه یاد نگرفتی
یونا:چرا یاد گرفتم ولی نمیشه من نیام
معلم: ن نمیشه بیا
اوفففففف ای خدا چرا من باید برم جیوو خودشو پاره کرد خب بگو اون بیاددد
رفتم و مسائله هارو حل کردم برگشتم و نشستم
مینجی: اوخیییی رفتی پاتخته اخییی
یونا:زهر ماررر میمون خفه شو
خلاصه ک کلاس تموم شد و زنگ آخر خورد
مینجی: اوففف بالاخره تموم شد
مانیا:واییی اره این معلم ریاضی جدید خیلی رو مخه بدم میاد ازش
یونا: مینجی کتابتو جا نزاری اینجاس.... اره منم موافقم خیلی رو مخه کاش معلم خودمون برگرده
رفتیم بیرون و دور هم جمع شده بودیم حرف میزدیم
هنوز ن کوک اومده بود ن راننده ی دخترا
یونا: اوفف خسته شدم ب کوک گفتم دیر نگااا باز نگا هنوز نیومده
مینجی:کوک بدبخت چیکار کنه امروز زودتر تعطیل شدیم
جیوو:راس میگه دیگه
یونا:باشه بابا
(پایان پارتتتت )
part 43🤍✨
(از زبان یونا)
داشتیم حرف میزدیم ک تهیونگ زنگ زد
(مکالمشون)
ته:الو یونا چطوری خواهری
یونا:خوبم داداشی چیشد
ته:من با بچه ها حرف زدم قبول کردن امشب باهم میریم بیرون
یونا:عااا جدییی آخ جون عالیههه
ته:اوهومم راستی یونا کوک میاد دنبالت من یکم کارم طول میکشه بعدم میرم دنبال مینجی میارمش جینم میگه خودش میره دنبال جیوو کوک میاد دنبالت مدرسه برین خونه لباساتو عوض کن بعد بیاین
یونا: باشه داداشی ب کوک بگو زود بیادا من اینجا منتظر نمونم
کوک:یونا دارم صداتو میشنوممم من ک کی دیر اومدم دنبالت
یونا:کوک اون دفعه
کوک: حالا ی بار بود دیگه باشه دیر نمیام
یونا:اوکی
ته:خب دیگه خواهری من برم راستی رفتی خونه وسایلمو ک واست میفرستم از تو اتاقم بیار
یونا:باش باشه فعلا داداشی
ته:فعلا قشنگم
(پایان مکالمه )
مینجی:واوووو عالییی شددددددد
یونا:ارههههههههه خیلی خوب شددد
مانیا: وای من استرس دارمم
جیوو: ن اصنم استرس نداشته باش امشب خوشگل کن بیا لوکیشنو میفرستم واست
مانیا:اوفف باشهه(نفس عمیق)
جیوو: خب پاشین بریم سر کلاس
بچه ها:بریممم
رفتیم تو کلاس و معلم ریاضی اومد
یونا:واییی بازم ریاضییی
یکم گذشت و معلم درس داد و یکی یکی بچه هارو میبرد پای تخته و ازشون میخواست ک سوالا رو حل کنن
مینجی:هوفففف چرا تموم نمیشه این زنگ لعنتی
یونا:وای نمیدونم ای خدااا
جیوو: ی دقه خفه شین (رو ب معلم) من بیامم مننن میشه من بیاممم
یونا:ایششش پاچه خواررر
مینجی: جیوو فهمیدیم بلدی ول کن دیگه
معلم: نفر بعدی یونا تو بیا
یونا:چییییی من بیامم
معلم:اره مگه یاد نگرفتی
یونا:چرا یاد گرفتم ولی نمیشه من نیام
معلم: ن نمیشه بیا
اوفففففف ای خدا چرا من باید برم جیوو خودشو پاره کرد خب بگو اون بیاددد
رفتم و مسائله هارو حل کردم برگشتم و نشستم
مینجی: اوخیییی رفتی پاتخته اخییی
یونا:زهر ماررر میمون خفه شو
خلاصه ک کلاس تموم شد و زنگ آخر خورد
مینجی: اوففف بالاخره تموم شد
مانیا:واییی اره این معلم ریاضی جدید خیلی رو مخه بدم میاد ازش
یونا: مینجی کتابتو جا نزاری اینجاس.... اره منم موافقم خیلی رو مخه کاش معلم خودمون برگرده
رفتیم بیرون و دور هم جمع شده بودیم حرف میزدیم
هنوز ن کوک اومده بود ن راننده ی دخترا
یونا: اوفف خسته شدم ب کوک گفتم دیر نگااا باز نگا هنوز نیومده
مینجی:کوک بدبخت چیکار کنه امروز زودتر تعطیل شدیم
جیوو:راس میگه دیگه
یونا:باشه بابا
(پایان پارتتتت )
۵.۶k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.