عشق خونین. من تو
🔪🍷🧛🏻♀️۸
شروع
کوک دست ا.ت رو گرفت و رفت بیرون
ا.ت . چرا کمکم کردی
کوک . چون داشت ازیتت میکرد
ا.ت . تو کی هستی که اصلا کمکم میکنی
کوک . جون جونکک هستم
ا.ت . خوب خوشبختم حالا کاری داشتی اومده بودی
کوک . خودتم انگار نه انگار باهام اومدی
ا.ت . ع راست میگی ببخشید😁😅😆
کوک . خوبی آیا چیزی نزدی😐🧐🤨
ا.ت . اره من کلا همینم 😁😅
ا.ت . فکر کنم دانش آموز جدید بودی نه
کوک . اره
ا.ت .خوب پس .......
پایان ❤️
این داستان جنبه خیالی دارد و نویسنده قصد هیچگونه توهینی به اعضا یا شخص دیگری را ندارد
بای ❤️
بای 🔪
شروع
کوک دست ا.ت رو گرفت و رفت بیرون
ا.ت . چرا کمکم کردی
کوک . چون داشت ازیتت میکرد
ا.ت . تو کی هستی که اصلا کمکم میکنی
کوک . جون جونکک هستم
ا.ت . خوب خوشبختم حالا کاری داشتی اومده بودی
کوک . خودتم انگار نه انگار باهام اومدی
ا.ت . ع راست میگی ببخشید😁😅😆
کوک . خوبی آیا چیزی نزدی😐🧐🤨
ا.ت . اره من کلا همینم 😁😅
ا.ت . فکر کنم دانش آموز جدید بودی نه
کوک . اره
ا.ت .خوب پس .......
پایان ❤️
این داستان جنبه خیالی دارد و نویسنده قصد هیچگونه توهینی به اعضا یا شخص دیگری را ندارد
بای ❤️
بای 🔪
۲.۹k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.