𝑺𝑯𝑬 𝑰𝑺 𝑨 𝑪𝑹𝑰𝑴𝑰𝑵𝑨𝑳シ︎❤︎ 𝕡𝕒𝕣𝕥⑨

ا/ت=بابا یچیزه عادیه چرا انقد نگرانی نداره
ته=خب...باش...میتونی...راه بری!؟
ا/ت=اره بابا😂
بلند میشین
رئیس بیمارستان میبنتتون
رئیس=خداروشکر که اومدین...فقط پیدا کنین
ته=نگران نباشین
رئیس=کله اتاقای این طبقه رو چک کنید و به رکی مشکوک بودین لازم نیست ازم اجازه بگیرین فقط کار و تموم کنین
ا/ت=نگران نباشین😁
رئیس=ی دنیا ممنونم!
ا/ت=خواهش میکنم این چه حرفیه!
میرین تو اتاقا و به اتاقه یه بچه پنج ساله میرسین
لبخند رو لبات میاد
تو عاشقه بچه هایی
زود میری پیشش
ا/ت=سلام خانوم کوچولو!
بچه هه=سلام
ا/ت=اسمت چیه عشقم!؟
بچه هه=جیسو
ا/ت=خوبی جیسو!؟....منم سوهو ام
جیسو=چقد مهربونین!..
ا/ت=مرسی عزیزه دلم
جیسو=میشه بهتون بگم سوهو جون؟
ا/ت=اره کیوتیم!
ته=خب...جیسو خانوم...بشین که من ببین نفسات چجوریه
جیسو میشینه رو تخت
جیسو=عمو...
ته=بله؟
جیسو=میخوای آمپول بزنی؟
ته=اره...خیلی اروم میزنم از نیشه مورچه هم دردش کمتره
جیسو=اوهوم...تو خاله جیسو زنو شوهره همین؟
ته=چ.چی!؟...ن.نه بابا
جیسو یه نیشخند میزنه
جیسو=مشخصه...حتما عمو سوهو جونو دوست داره
ته=نه...ما همیکاریم فقط
ته نگاهه تو میکنه و یه لبخند میزنی و خندت میگیره
تو میشینی رو تخت جیسو و دستش و میگیری و ته خیلی اروم و با دقب آمپول و تو بازوی جیسو طزریق میکنه
ته=تموم شد...دردت نیومد!؟
جیسو=یکوچولو
از اتاق میاین بیرونو کوک و جولین میان پیشتون
جولین=ارن و پیدا کردیم!
میرین تو اتاقه مدیر
کوک عکسایی که گرفت و میزاره رو میز