P²
یهو دوستم لونا زنگ زد...جواب دادم..(علامت لونا=)
+الو
=الو سلامممم
+سلاممم خرهههه
=گاوووو😐
+😂..ولش..چطوری؟
=😂...خوبم مرسی تو چطوری؟
+منم خوبم ممنون😁
+کاری داشتی؟
=ن حوصلم پوکیده بود گفتم برنگم چرتو پرت بگیم(جمله منو دوستام وقتی میزنگیم😂البته با فحش🗿)
+هوممم
(بعد ی ساعت زر زدن😂)
=خب کاری نداری😂؟
+ن مراقب خودت باش😂
=توهم همینطور..بای
+بای
ساعت 11:22
از زبون ا.ت
از تاب امدم پایین سگمو برم توی خونش و براش غذا ریختم...خودم رفتم بالا...دیدم یونگی آماده شده..
یونگی:ات نن دا م با دوستام میرم بیرون
ا.ت: اوک مواطب خودت باش
یونگی: باش بای
ا.ت: بای
منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم(عکسشو میذارم) از خونه زدم بیرون...رفتم پاساژ و کلی خرید کردم...ساعتو نگا کردم ۱۲:۱۶رفتم خونه لباسمو عوض کردم(میذارم) رفتم پایین نهارمو خوردم...تموم ک شد تشکر کردم و رفتم بالا..دراز کشیدم با گوشیم ور رفتم(مث صب😂) چشام کم کم گرم شد....نفهمیدم کی خوابم برد..
پرش زمانی ساعت ۵ عصر
از خواب پاشدم...رفتم پایین تا یچیزی بخورم..دیدم بابام نی حتما باز رفته قمار خونه😒
رفتم برای هات چاکلت درست کردم و خوردم..
بعد ب دوستم میا پی دادم..
(چت میا و ا.ت)
ا.ت: سلام میااااا خوبییی؟
(بعد دو دیقه)
میا:سلاممم ا.تتتتت
میا: خوبم تو خوبیییی
ا.ت:منم خوبمممم
میا:چ خبر
ا.ت: سلامتیت
ا.ت: چیکا میکنی؟
میا:هیچ..نشستم ب در نگا میکنم...🗿
ا.ت: دریچه ااااااه میکشد🗿☕
میا: مامانم صدام میکنه باید برمممم😂
ا.ت: اوککک بروو😂
میا:بحی
ا.ت: بای
هوففففف..تلوزیونو روشن کردم همینطوری کانالارو عوض میکردم..
ساعت ۷
یسسسس الان سریال مورد علاقم شرو میشهههههه
ساعت ۷:۴۵
ااااااااه تموم شدد..عیشششش😒خو لامصبا جای حساس تموم نمیکردین اه🗿😐
پرش زمانی ساعت ۱٠:۴٠ شب
صدای کلید اومد...بابام اومد تو..(بابای ا.ت بیشتر موقع ها باهاش بدرفتاری میکنه و کتکش میزنه ولی بعضی موقه ها باهاش خوب رفتار میکنه)
بابام اومد تو..
ا.ت: سلام
ب.ت:....
+الو
=الو سلامممم
+سلاممم خرهههه
=گاوووو😐
+😂..ولش..چطوری؟
=😂...خوبم مرسی تو چطوری؟
+منم خوبم ممنون😁
+کاری داشتی؟
=ن حوصلم پوکیده بود گفتم برنگم چرتو پرت بگیم(جمله منو دوستام وقتی میزنگیم😂البته با فحش🗿)
+هوممم
(بعد ی ساعت زر زدن😂)
=خب کاری نداری😂؟
+ن مراقب خودت باش😂
=توهم همینطور..بای
+بای
ساعت 11:22
از زبون ا.ت
از تاب امدم پایین سگمو برم توی خونش و براش غذا ریختم...خودم رفتم بالا...دیدم یونگی آماده شده..
یونگی:ات نن دا م با دوستام میرم بیرون
ا.ت: اوک مواطب خودت باش
یونگی: باش بای
ا.ت: بای
منم رفتم تو اتاقم لباسمو عوض کردم(عکسشو میذارم) از خونه زدم بیرون...رفتم پاساژ و کلی خرید کردم...ساعتو نگا کردم ۱۲:۱۶رفتم خونه لباسمو عوض کردم(میذارم) رفتم پایین نهارمو خوردم...تموم ک شد تشکر کردم و رفتم بالا..دراز کشیدم با گوشیم ور رفتم(مث صب😂) چشام کم کم گرم شد....نفهمیدم کی خوابم برد..
پرش زمانی ساعت ۵ عصر
از خواب پاشدم...رفتم پایین تا یچیزی بخورم..دیدم بابام نی حتما باز رفته قمار خونه😒
رفتم برای هات چاکلت درست کردم و خوردم..
بعد ب دوستم میا پی دادم..
(چت میا و ا.ت)
ا.ت: سلام میااااا خوبییی؟
(بعد دو دیقه)
میا:سلاممم ا.تتتتت
میا: خوبم تو خوبیییی
ا.ت:منم خوبمممم
میا:چ خبر
ا.ت: سلامتیت
ا.ت: چیکا میکنی؟
میا:هیچ..نشستم ب در نگا میکنم...🗿
ا.ت: دریچه ااااااه میکشد🗿☕
میا: مامانم صدام میکنه باید برمممم😂
ا.ت: اوککک بروو😂
میا:بحی
ا.ت: بای
هوففففف..تلوزیونو روشن کردم همینطوری کانالارو عوض میکردم..
ساعت ۷
یسسسس الان سریال مورد علاقم شرو میشهههههه
ساعت ۷:۴۵
ااااااااه تموم شدد..عیشششش😒خو لامصبا جای حساس تموم نمیکردین اه🗿😐
پرش زمانی ساعت ۱٠:۴٠ شب
صدای کلید اومد...بابام اومد تو..(بابای ا.ت بیشتر موقع ها باهاش بدرفتاری میکنه و کتکش میزنه ولی بعضی موقه ها باهاش خوب رفتار میکنه)
بابام اومد تو..
ا.ت: سلام
ب.ت:....
۵۷.۰k
۲۷ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.