my bloody love پارت19
کوک و جیمین
میا یدفعه رفت تو حیاط بعد از اینکه اومد رنگش پریده بود چش شد یهو این دختر گفت میره هوا بخوره چند دقیقس نیومده چش شده
جیمین. میگم کوک نگرانه میام چیزیش نشده باشه نیومده
کوک. اوف اون اصلا چیزیش نمیشه الان دلسا یا هانیارو میگم برن دنبالش
جیمین. واقعا ک حالا ک ب مقاممون رسیدی ولش میکنی
کوک. میدونی ک ما بریم چی میگه لجه باهامون
جیمین. بازم هرچی باشه باید مراقبش باشیم من میرم دنبالش
کوک. باشه بابا وایسا منم بیام
باهم رفتیم دنبالش وسط حیات بودیم کککککک
میا
یکم اروم شدم اشکامو پاک کردم ارایشم پاک نشده بود تو گوشیم خودمو دیدم زیر چشممو پاک کردم سعی کردم اروم باشم اما نمیشد نفس عمیق کشیدم تا باز گریه نکنم رفتم باشه حالا ک منو احمق فرض میکنید منم دارم براتون
رفتم سمت عمارت کوک و جیمین تو حیاط بودن رفتم سمتشونننن ککک
میا.کاری داشتید
کوک. دنبال شما بودیم
جیمین. کجا بودی دیر اومد
میا. هیچ داشتم قدم میزدم
کوک. دستت چرا خونیه
میا. اها اینو میگی دستمو گرفتم جلو صورتشون چشماشونو بستن پشتشونو کردن بهم
کوک. میا از جلو چشمامون برو
میا. اوم چرا میخوام پیش شوهرام باشم
جیمین. میا گفتیم برو یعنی برو زودددد
میا. شما چرا خودتونو مخفی میکنید ازم
کوک. میخوای بدونییییی چراااا
جیمین. کوک نههه
میا. باشه بابا حرص نخورید رفتم
من ک میدونستم چشونه رفتم داخل عمارت
لینا. کجا رفتی یهو دخترم
میا. دور دور
لینا. میا چت شده
میا. تو واقعا میدونستی
لینا. چیو
میا. هیچ ولش
چند ساعتی گذشت
مهمونا رفتن
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم میخواستم حسابمو ازشون پس بگیرم واقعیته یا نه رفتم پایین همه نشسته بودن رو مبل
میا. حقیقت داره اره
کوک. میا تو چت شده ب کل واقعا امروز دیوونه شدی
میا. ارهههه من دیوونه شدمممم شماهااا دییونممم کردیدد چرااا از اولواقعیتوو نگفتیدد هااا
جیمین. چ واقعیتیی میا چیی میگیی
میاا. اینکهههه ی ومپایرییددد ی خون اشامید ی موجود خطرناکید هااا
همشون ساکت شده بودن
کوک. از کجا فهمیدی
میا. هرکیی براتون مهمهه تو چی مامان تو میدونستی واقعا
لینا. میا دخترم بهت توضیح میدیم واقعا اونجوری ک فکر میکنی بد نیستن
میا. پس میدونستی🥺
لایک
کامنت
فراموش نشه
میا یدفعه رفت تو حیاط بعد از اینکه اومد رنگش پریده بود چش شد یهو این دختر گفت میره هوا بخوره چند دقیقس نیومده چش شده
جیمین. میگم کوک نگرانه میام چیزیش نشده باشه نیومده
کوک. اوف اون اصلا چیزیش نمیشه الان دلسا یا هانیارو میگم برن دنبالش
جیمین. واقعا ک حالا ک ب مقاممون رسیدی ولش میکنی
کوک. میدونی ک ما بریم چی میگه لجه باهامون
جیمین. بازم هرچی باشه باید مراقبش باشیم من میرم دنبالش
کوک. باشه بابا وایسا منم بیام
باهم رفتیم دنبالش وسط حیات بودیم کککککک
میا
یکم اروم شدم اشکامو پاک کردم ارایشم پاک نشده بود تو گوشیم خودمو دیدم زیر چشممو پاک کردم سعی کردم اروم باشم اما نمیشد نفس عمیق کشیدم تا باز گریه نکنم رفتم باشه حالا ک منو احمق فرض میکنید منم دارم براتون
رفتم سمت عمارت کوک و جیمین تو حیاط بودن رفتم سمتشونننن ککک
میا.کاری داشتید
کوک. دنبال شما بودیم
جیمین. کجا بودی دیر اومد
میا. هیچ داشتم قدم میزدم
کوک. دستت چرا خونیه
میا. اها اینو میگی دستمو گرفتم جلو صورتشون چشماشونو بستن پشتشونو کردن بهم
کوک. میا از جلو چشمامون برو
میا. اوم چرا میخوام پیش شوهرام باشم
جیمین. میا گفتیم برو یعنی برو زودددد
میا. شما چرا خودتونو مخفی میکنید ازم
کوک. میخوای بدونییییی چراااا
جیمین. کوک نههه
میا. باشه بابا حرص نخورید رفتم
من ک میدونستم چشونه رفتم داخل عمارت
لینا. کجا رفتی یهو دخترم
میا. دور دور
لینا. میا چت شده
میا. تو واقعا میدونستی
لینا. چیو
میا. هیچ ولش
چند ساعتی گذشت
مهمونا رفتن
رفتم تو اتاقم لباسامو عوض کردم میخواستم حسابمو ازشون پس بگیرم واقعیته یا نه رفتم پایین همه نشسته بودن رو مبل
میا. حقیقت داره اره
کوک. میا تو چت شده ب کل واقعا امروز دیوونه شدی
میا. ارهههه من دیوونه شدمممم شماهااا دییونممم کردیدد چرااا از اولواقعیتوو نگفتیدد هااا
جیمین. چ واقعیتیی میا چیی میگیی
میاا. اینکهههه ی ومپایرییددد ی خون اشامید ی موجود خطرناکید هااا
همشون ساکت شده بودن
کوک. از کجا فهمیدی
میا. هرکیی براتون مهمهه تو چی مامان تو میدونستی واقعا
لینا. میا دخترم بهت توضیح میدیم واقعا اونجوری ک فکر میکنی بد نیستن
میا. پس میدونستی🥺
لایک
کامنت
فراموش نشه
۲۹.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.