عااحح دوباره کپشننن
درحالی که پاهاشو که از میز بیلیارد اویزون بود تکون میداد ، منتظر تاپ نشسته بود تا بیاد و مدل بازی کردنو زودتر بهش اموزش بده.
خیلی وقت بود که قول داده بود بهش بیلیارد بازی کردن یاد میده اما بخاطر شلوغیه سرش همش فراموشش میکرد.
با دیدن تاپ که بالاخره از اتاق کارش دل کنده خوشحال شد و از روی میز پایین اومد و با دقت شروع به گوش دادن صحبتای تاپ کرد ، چوب و برداشت و دقیقا روبروی تاپ روی میز خم شد و تمرکزشو قوی کرد.
تاپ با دیدن بدن سفید باتم روبروش وایساد و دکمه ی اول لباسشو باز کرد و کمرشو با دستاش گرفت
- چی میشه روی همین میز مجبورت کنم که توپ های بیلیارد و توی خودت نگه داری و با هر توپی که بدون اجازه از حفره ات خارج بشه دوتا اسپنک محکم بخوری ؟
خیلی وقت بود که قول داده بود بهش بیلیارد بازی کردن یاد میده اما بخاطر شلوغیه سرش همش فراموشش میکرد.
با دیدن تاپ که بالاخره از اتاق کارش دل کنده خوشحال شد و از روی میز پایین اومد و با دقت شروع به گوش دادن صحبتای تاپ کرد ، چوب و برداشت و دقیقا روبروی تاپ روی میز خم شد و تمرکزشو قوی کرد.
تاپ با دیدن بدن سفید باتم روبروش وایساد و دکمه ی اول لباسشو باز کرد و کمرشو با دستاش گرفت
- چی میشه روی همین میز مجبورت کنم که توپ های بیلیارد و توی خودت نگه داری و با هر توپی که بدون اجازه از حفره ات خارج بشه دوتا اسپنک محکم بخوری ؟
۲.۷k
۲۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.