عشق تصادفی 💓 پارت 4
ویو ا/ت
توی ون بودم نمیدونم خیلی استرس داشتم دستام میلرزید
و کنارم جیانا نشسته بود جیانا گفت :
جیانا: استریت نداشته باش مگه تو نمیخواستی ببینیشون اعتماد به نفس داشته باش باشه
ا/ت : نمیدونم با شنیدن این حرف خیلی حس خوبی گرفتم
راننده: رسیدیم
ا/ت : وای «استرس و نگرانی»
ویو جونگکوک
ما منتظر گروه دی بنت بودیم که ناگهان صدای ماشین جلوی استادیوم پیچید
هوپی : آمدن ؟
کارگردان: فک کنم اره
جین : آره اره آمدن « چهره ی خندان»
ویو جی یون
ا/ت را دیدم خیلی استرس داره و عرق میکنه بهش امید دادم و گفتم پشت من بیاد البته ا/ت خیلی با این لباس جذاب شده بود دستش را گرفتم و با اعضا رفتیم داخل
سه اون : چه این استادیوم بزرگه و قشنگه
جی آ: مثل ماا هست دیگه
جیانا : نه جی آ مثل ما نیست
جی آ: چرا هست
جیانا:نه
ویو نویسنده
با هم صحبت میکردن که یهو به اعضا که نشسته بودن برخوردن و با سلام و احوالپرسی در جاهای خو نشستن
ا/ت ویو
داشتیم درباره موضوع استادیوم کل کل میکردیم که به اعضا برخوردیم از هر دفعه که توی گوشی میدیدم جذاب جذاب بودن من فقط چشمم تو چشم کوک بود بااینکه پشت جی یون بودم
ویو جونگکوک
دی بنت وارد ستادیوم شدن که همشون جذاب خوشگل بودن اما ۴ نفر بودن که ا/ت پشت جی یون بود و یهو چشم تو چشم شدیم بعد چند مین چشمش را دوزدید
ا/ت تو قلبم نشست اما من حق ندارم با دختر خارجی ارتباط برقرار کنم «ناراحت»
کارگردان : همه سر جا های خودشون بشینن برنامه میخواد شروع بشه
مجری : لطفاً خوب باشین که زنده هست
ته : اوکی
جی یون : چشم
و...
کارگردان : اعضا ی بی تی اس هر سوالی که داشتید را از گروه دی بنت میپرسین و اگه گروه دی بنت مایل بودن جواب میدن
ا/ت : :«مضطرب»
جین و نامی : هر سوالی
کارگردان: بله
بعد نوبت گروه دی بنت هم میشه
تا چالش و بازی/مسابقه هم داریم یادتون باشه
کارگردان : هر سوالی دارید پرسید خب 1. 2. 3. شروع
نامی: ...
توی ون بودم نمیدونم خیلی استرس داشتم دستام میلرزید
و کنارم جیانا نشسته بود جیانا گفت :
جیانا: استریت نداشته باش مگه تو نمیخواستی ببینیشون اعتماد به نفس داشته باش باشه
ا/ت : نمیدونم با شنیدن این حرف خیلی حس خوبی گرفتم
راننده: رسیدیم
ا/ت : وای «استرس و نگرانی»
ویو جونگکوک
ما منتظر گروه دی بنت بودیم که ناگهان صدای ماشین جلوی استادیوم پیچید
هوپی : آمدن ؟
کارگردان: فک کنم اره
جین : آره اره آمدن « چهره ی خندان»
ویو جی یون
ا/ت را دیدم خیلی استرس داره و عرق میکنه بهش امید دادم و گفتم پشت من بیاد البته ا/ت خیلی با این لباس جذاب شده بود دستش را گرفتم و با اعضا رفتیم داخل
سه اون : چه این استادیوم بزرگه و قشنگه
جی آ: مثل ماا هست دیگه
جیانا : نه جی آ مثل ما نیست
جی آ: چرا هست
جیانا:نه
ویو نویسنده
با هم صحبت میکردن که یهو به اعضا که نشسته بودن برخوردن و با سلام و احوالپرسی در جاهای خو نشستن
ا/ت ویو
داشتیم درباره موضوع استادیوم کل کل میکردیم که به اعضا برخوردیم از هر دفعه که توی گوشی میدیدم جذاب جذاب بودن من فقط چشمم تو چشم کوک بود بااینکه پشت جی یون بودم
ویو جونگکوک
دی بنت وارد ستادیوم شدن که همشون جذاب خوشگل بودن اما ۴ نفر بودن که ا/ت پشت جی یون بود و یهو چشم تو چشم شدیم بعد چند مین چشمش را دوزدید
ا/ت تو قلبم نشست اما من حق ندارم با دختر خارجی ارتباط برقرار کنم «ناراحت»
کارگردان : همه سر جا های خودشون بشینن برنامه میخواد شروع بشه
مجری : لطفاً خوب باشین که زنده هست
ته : اوکی
جی یون : چشم
و...
کارگردان : اعضا ی بی تی اس هر سوالی که داشتید را از گروه دی بنت میپرسین و اگه گروه دی بنت مایل بودن جواب میدن
ا/ت : :«مضطرب»
جین و نامی : هر سوالی
کارگردان: بله
بعد نوبت گروه دی بنت هم میشه
تا چالش و بازی/مسابقه هم داریم یادتون باشه
کارگردان : هر سوالی دارید پرسید خب 1. 2. 3. شروع
نامی: ...
۲.۴k
۰۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.