proud love پارت48
جیمین
از قبل پلیسارو خبر کرده ب
بودم اومدن و یانگو با هوسورو ببرن تیمارستان
یانگ. با داد این کارتتت بدون تلافیی نمیمونهههه بالاخره ک میامممم بیروننننن میکشمتتتتت هم تورووو هم هانارووو میبینییی
هوسو. خودتو از الان مرده بدوننن پارک جیمینننن ما میایمو انتقام میگیریممم ولممم کننننن
رفتم سمت هانا. دستاشو باز کردم داشت گریه میکرد
جیمین. هانا من متاسفم بابت همچی باید بهت میگفتم کاردرستی نبود ولی باور کن من تغییر کردم و فهمیدم کسایی ک مردن جاشون خوبه و باید کسایی ک تو زندگیمونه رو دوست داشته باشیم
هانا. دوسم داری🥺
جیمین. البته البته عشقم
هانا
رفتم جلوو بوسش کردم همو بغل کردیم
هوسو
انقدر دستو پا زدم ک بالاخره دستم ازاد شد ی اسلحه افتاده بود با نیش خند دوییدم سمتش برداشتم خواستم شلیک کنم ب قلب جیمین ک یکی با پاش زد ب دستم و تیر خورد بب
هانا
همو بغل کرده بودیم ک صدای شلیک اومد ی لحظه قلبم نزد ب جیمین نگاه کردم دستش خونی بود
هانا. جی جیمین
جیمین. اخع چیزی نیست خورده ب دستم
هانا. حالت خوبه دیگه نه
جیمین. اه اره هه اره خوبم اگه نامی اونو نمیزد الان زنده نبودم
هانا. هعیی خیلی خرییی
بغض کردم بغلم کرد با ی دستش
نانی هوسو رو با تیر زد جلوی پلیس ولی چون برای دفاع جون جیمین بهش شلیک کرده بود پس مقصر نبپد راه افتادیم سمت عمارت جیهوپ دست جیمینو بخیه زد بستش یکمی دارو خورده بود برای همین خوابش برد
سرشو بوس کردم گونشو نوازش کردم نامی اومد تو اتاق گفت کارم داره
رفتم بیرون تو حیاط اومد سمتم بغلم کرد
نامی. اخییشش چقدر نگرانت بودم بی عقل من
خندم گرفت چند دقیقه ای تو بغل هم بودیم
رفتیم نشستیم تو الاچیق
نامی. میدونی ک جیمین مقصر نیست هوم
هانا. اوهوم بهم گفت ولی من هنوز یکمی میترسم ک باز
نامی. خواهر کوچولوی من جیمین وقتی میگه دوستت داره هیچ اشتباهی نمیکنه اون ی خطا برای گذشته بود ک کسیو دوست نداشت اما الان کاملا فرق کرده یکمی بهش ایمان داشته باش تلفنش زنگ خورد گفت الان میاد
باید جیمینو باور کنم اما چجوری اوففف خدایا کی میشه زندگیمون همچیزش درست بشه 🥺
اینممم از این پارتتت دیگههه بقیممم فردا میزارممم♥💜🖤🔗🔗🔗
از قبل پلیسارو خبر کرده ب
بودم اومدن و یانگو با هوسورو ببرن تیمارستان
یانگ. با داد این کارتتت بدون تلافیی نمیمونهههه بالاخره ک میامممم بیروننننن میکشمتتتتت هم تورووو هم هانارووو میبینییی
هوسو. خودتو از الان مرده بدوننن پارک جیمینننن ما میایمو انتقام میگیریممم ولممم کننننن
رفتم سمت هانا. دستاشو باز کردم داشت گریه میکرد
جیمین. هانا من متاسفم بابت همچی باید بهت میگفتم کاردرستی نبود ولی باور کن من تغییر کردم و فهمیدم کسایی ک مردن جاشون خوبه و باید کسایی ک تو زندگیمونه رو دوست داشته باشیم
هانا. دوسم داری🥺
جیمین. البته البته عشقم
هانا
رفتم جلوو بوسش کردم همو بغل کردیم
هوسو
انقدر دستو پا زدم ک بالاخره دستم ازاد شد ی اسلحه افتاده بود با نیش خند دوییدم سمتش برداشتم خواستم شلیک کنم ب قلب جیمین ک یکی با پاش زد ب دستم و تیر خورد بب
هانا
همو بغل کرده بودیم ک صدای شلیک اومد ی لحظه قلبم نزد ب جیمین نگاه کردم دستش خونی بود
هانا. جی جیمین
جیمین. اخع چیزی نیست خورده ب دستم
هانا. حالت خوبه دیگه نه
جیمین. اه اره هه اره خوبم اگه نامی اونو نمیزد الان زنده نبودم
هانا. هعیی خیلی خرییی
بغض کردم بغلم کرد با ی دستش
نانی هوسو رو با تیر زد جلوی پلیس ولی چون برای دفاع جون جیمین بهش شلیک کرده بود پس مقصر نبپد راه افتادیم سمت عمارت جیهوپ دست جیمینو بخیه زد بستش یکمی دارو خورده بود برای همین خوابش برد
سرشو بوس کردم گونشو نوازش کردم نامی اومد تو اتاق گفت کارم داره
رفتم بیرون تو حیاط اومد سمتم بغلم کرد
نامی. اخییشش چقدر نگرانت بودم بی عقل من
خندم گرفت چند دقیقه ای تو بغل هم بودیم
رفتیم نشستیم تو الاچیق
نامی. میدونی ک جیمین مقصر نیست هوم
هانا. اوهوم بهم گفت ولی من هنوز یکمی میترسم ک باز
نامی. خواهر کوچولوی من جیمین وقتی میگه دوستت داره هیچ اشتباهی نمیکنه اون ی خطا برای گذشته بود ک کسیو دوست نداشت اما الان کاملا فرق کرده یکمی بهش ایمان داشته باش تلفنش زنگ خورد گفت الان میاد
باید جیمینو باور کنم اما چجوری اوففف خدایا کی میشه زندگیمون همچیزش درست بشه 🥺
اینممم از این پارتتت دیگههه بقیممم فردا میزارممم♥💜🖤🔗🔗🔗
۲۷.۰k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.