توکیو رونجرز در ایران (پارت 2)
باجی : ...
ران: عه ...
(همه در حال پاره کردن خودشون که این دوتا دختر نیستن)
خلاصه هر کاری کردیم باور نکردن اینا پسرن.
کارمون کشید به دادگاه.
فقط من و چیفویو و ریندو باهاشون رفتیم دادگاه بقه تو فرودگاه منتظر موندن.
(* ا/ت و ریندو و چیفویودرحال پاره کردن خودشون)
ولی در آخر کسی قبول نکرد اینا پسرن.
یه زن اوردن زنه به س*ی*ن*ه های ران و باجی دست زد ببینه دخترن یا پسر. ولی به دلیل داشتن س*ی*ن*ه های عضله ای زنه تشخیص داد که دخترن. مجبورشون کرد حجاب کنن.
(دیگه خودتون تصور کنین این دوتا با اون ابوهتشون چجوری شدن)
برگشتیم فرودگاه :
دیگه داشت شب میشد و چهارشنبه سوری نزدیک بود.
ران: عه ...
(همه در حال پاره کردن خودشون که این دوتا دختر نیستن)
خلاصه هر کاری کردیم باور نکردن اینا پسرن.
کارمون کشید به دادگاه.
فقط من و چیفویو و ریندو باهاشون رفتیم دادگاه بقه تو فرودگاه منتظر موندن.
(* ا/ت و ریندو و چیفویودرحال پاره کردن خودشون)
ولی در آخر کسی قبول نکرد اینا پسرن.
یه زن اوردن زنه به س*ی*ن*ه های ران و باجی دست زد ببینه دخترن یا پسر. ولی به دلیل داشتن س*ی*ن*ه های عضله ای زنه تشخیص داد که دخترن. مجبورشون کرد حجاب کنن.
(دیگه خودتون تصور کنین این دوتا با اون ابوهتشون چجوری شدن)
برگشتیم فرودگاه :
دیگه داشت شب میشد و چهارشنبه سوری نزدیک بود.
۷.۱k
۱۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.