رمان عشق سیاه و سفید...! part:7
سوار ماشین شدم...
ا/ت: سلام کیونگ خوبی؟!
کیونگ: مرسی تو خوبی،نه به اون کیوتی تو مدرسه نه به دارکی الان...
ا/ت: ممنون، ارع تیپ من مودیه(خنده)
کیونگ:(خنده)
☆
☆
☆
با ماشین راه افتادیم بعد از چند مین رسیدیم
کیونگ: خب میتونی پیاده شی
(پیاده شدیم واییی خونش چقدر قشنگ بودبه دنبال کیونگ تا در خونش راه افتاد رسیدیم درو باز کرد اما... اما خبری ازپارتی و مهمون ها نبود)
ا/ت: کیونگ، مگه نگفتی پارتی و مهمونیو اینا خبری نیس یا اینکه ما اولین نفریم؟!
کیونگ: نه نه درواقعه خبری از پارتی نیس من فقط بهت اینجوری گفتم تا تورو بکشم تا خونم...
ا/ت: چیییی؟!(تعجب)
ا/ت:مسخرم کردی؟!(تعجب)
کیونگ: نه، نه مسخره کردم نه چیزه دیگه ای...
(بعد اروم اروم اومد جلو تا اینکه نزدیک شد بهم یه دستش تو جیبش بود و با یه دست دش منو کشوند سمت خودش منو چسبوند به خودش و صورتامون بهم نزدیک شد.....)
کیونگ:من فقط گفتم تو بیای تا فقط مادوتا اینجا باشیم...
(بعد گفتن حرفش نزدیک لبم شد و چشاشو بستو تا اینکه میخواست بوسه بزنه گفتم....)
ا/ت: کیونگ!
ا/ت: لطفا این کارو نکن!
کیونگ:شیییش(میدونید دیگه به معنای سکوت)
(و زود لباشو گذاشت رو لبام ومن با چشم های گرد شده در تعجبم... اصن همکاری نکردم باهاش اخه چجوری باید میکردم؟! من یه دختر خجالتی اونم از این کارا؟! اصن مگه میشه؟!.....
ا/ت: سلام کیونگ خوبی؟!
کیونگ: مرسی تو خوبی،نه به اون کیوتی تو مدرسه نه به دارکی الان...
ا/ت: ممنون، ارع تیپ من مودیه(خنده)
کیونگ:(خنده)
☆
☆
☆
با ماشین راه افتادیم بعد از چند مین رسیدیم
کیونگ: خب میتونی پیاده شی
(پیاده شدیم واییی خونش چقدر قشنگ بودبه دنبال کیونگ تا در خونش راه افتاد رسیدیم درو باز کرد اما... اما خبری ازپارتی و مهمون ها نبود)
ا/ت: کیونگ، مگه نگفتی پارتی و مهمونیو اینا خبری نیس یا اینکه ما اولین نفریم؟!
کیونگ: نه نه درواقعه خبری از پارتی نیس من فقط بهت اینجوری گفتم تا تورو بکشم تا خونم...
ا/ت: چیییی؟!(تعجب)
ا/ت:مسخرم کردی؟!(تعجب)
کیونگ: نه، نه مسخره کردم نه چیزه دیگه ای...
(بعد اروم اروم اومد جلو تا اینکه نزدیک شد بهم یه دستش تو جیبش بود و با یه دست دش منو کشوند سمت خودش منو چسبوند به خودش و صورتامون بهم نزدیک شد.....)
کیونگ:من فقط گفتم تو بیای تا فقط مادوتا اینجا باشیم...
(بعد گفتن حرفش نزدیک لبم شد و چشاشو بستو تا اینکه میخواست بوسه بزنه گفتم....)
ا/ت: کیونگ!
ا/ت: لطفا این کارو نکن!
کیونگ:شیییش(میدونید دیگه به معنای سکوت)
(و زود لباشو گذاشت رو لبام ومن با چشم های گرد شده در تعجبم... اصن همکاری نکردم باهاش اخه چجوری باید میکردم؟! من یه دختر خجالتی اونم از این کارا؟! اصن مگه میشه؟!.....
۵.۹k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.