(برده ارباب)
از زبان ته
چرا وقتی پیش این دختره هستم آروم میشم چرا دلم نمیخواد یه لحظه از پیشش تکون بخورم حتی وقتی سر کارم هم بهش فک میکنم اوو خدای من چه بلایی سرم اومده
از زبان لونا
من خیلی وقته از ارباب خوشم میاد ولی متاسفانه اون هیچ احساسی بهم نداره و فقط منو برای س🔞س میخواد جرعت هم نمیکنم احساسمو بهش بگم ولی از خدامه به فاکم بده
.
.
.
. از خواب بیدار شدم صبح شده بود رفتم تو اتاق خودم و حموم کردم و لباس پوشیدم رفتم پایین تا برای ارباب صبحونه آماده کنم که دیدم دست ی
ه نفر دور کمرم حلقه شد
+چیکار میکنی گودگرل
_....ا...ارباب ....خب..چیزه...دارم برای شما صبحونه آماده میکنم
+نمیخواد بشین مگه خدمتکارا مردن که تو دست بزنی
_خب منم برده ام کارم همینه که برای شما کنیزی کنم(ناراحت)
+ساکتتتتت شوووو(داد)
+رفت سمت ات و فکشو محکم گرفت
+تو دیگه برده نیستی از این به بعد دوس دختر منی فهمیدی
_چشم هق فهمیدم هق
+چرا گریه میکنی
_هیچی ببخشید اشکاشو پاک کرد
+ببخشید سرت داد زدم لونا من دوستت دارم
_منم دوستت دارم
+چیییی؟تو هم منو دوست داری (ذوق)
_خب اره ولی میترسیدم بگم
رفت لونا رو بغل کرد و بوسیدش.....
چرا وقتی پیش این دختره هستم آروم میشم چرا دلم نمیخواد یه لحظه از پیشش تکون بخورم حتی وقتی سر کارم هم بهش فک میکنم اوو خدای من چه بلایی سرم اومده
از زبان لونا
من خیلی وقته از ارباب خوشم میاد ولی متاسفانه اون هیچ احساسی بهم نداره و فقط منو برای س🔞س میخواد جرعت هم نمیکنم احساسمو بهش بگم ولی از خدامه به فاکم بده
.
.
.
. از خواب بیدار شدم صبح شده بود رفتم تو اتاق خودم و حموم کردم و لباس پوشیدم رفتم پایین تا برای ارباب صبحونه آماده کنم که دیدم دست ی
ه نفر دور کمرم حلقه شد
+چیکار میکنی گودگرل
_....ا...ارباب ....خب..چیزه...دارم برای شما صبحونه آماده میکنم
+نمیخواد بشین مگه خدمتکارا مردن که تو دست بزنی
_خب منم برده ام کارم همینه که برای شما کنیزی کنم(ناراحت)
+ساکتتتتت شوووو(داد)
+رفت سمت ات و فکشو محکم گرفت
+تو دیگه برده نیستی از این به بعد دوس دختر منی فهمیدی
_چشم هق فهمیدم هق
+چرا گریه میکنی
_هیچی ببخشید اشکاشو پاک کرد
+ببخشید سرت داد زدم لونا من دوستت دارم
_منم دوستت دارم
+چیییی؟تو هم منو دوست داری (ذوق)
_خب اره ولی میترسیدم بگم
رفت لونا رو بغل کرد و بوسیدش.....
۲۷.۶k
۰۳ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.