p7
زیا: عا دختره: بهتون تبریک میگم زیا: خیلی ممنون عزیز خیلی ممنون(چرا باید ازدواج کنم بمیر بمیر پسرهههه شلغم برو بمیررررر) همه مهمونا رقتن کوک میومد سمتم زیا: کاری داری برادر من؟ کوک: عا میدونی چیز درواقع زیا: فهمیدم دا میخوای باهام ازدواج کنی؟ کوک: چقدر مخی تو افرین دختر افرین ......برو گمشو بخواب زیا: زیادی داری به خوابم گیر میدی هااااا کوک: میری یا نه؟؟؟؟؟ زیا: ایششش برو بمیر کوک: چی گفتی؟؟؟ زیا:هیچی ...فقط کوک:هوم زیا:اسمت؟کوک:جونگ کوک میتونی کوک صدام کنی زیا: باشه ممنون منم ز کوک: میدونم زیا زیا: اوهوم داشتم میرفتم که خوردم به یکی این دیگه چیه یا خدا وقتی سرم رو بالا اوردم زیا:جووون چه ...که کوک میگه:چرا مثل گاو داری نگاش میکنی؟؟؟؟ نامجون:امم اقای جئون رئیس داره صداتون میکنه کوک:باشه ..زیا بروووبسه دیگه زبا: پسره شلغم کوک: دختره بی ادب زیا: پسره اسکل کوک:دختره نامجون:کوک کوک: باشه بابا ایش
بچه ها زحمت میکشم لطفا بعد خوندن اون دست خکشگلت رو بکش رو این قلب چی ازت کم میشه ؟متشکرم
بچه ها زحمت میکشم لطفا بعد خوندن اون دست خکشگلت رو بکش رو این قلب چی ازت کم میشه ؟متشکرم
۴۹.۹k
۳۰ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.