عشق اشتباه 28
همینجوری نشسته بودم و تو حال خودم بودم که یهو چهارتا پسر اومدن نزدیکم و
کنارم نشستن
دوتاشون اونور دوتای دیگشونم اینور یکم معذب شدم ولی زیاد اهمیت ندادم تا اینکه یکیشون گفت
پ ۱: سلام بانو
ات : امم سلام
کاری داشتید
پ ۲ : خب کدوممون بهتریم؟ و دستشو انداخت دور رو شونه ات
ات : ینی چی
پ ۴: بچه ها یلحظه ساکت باشین خانم رو گیج نکنید
ببینید زیبا جسارت نباشه ما چهار تا ازتون خوشمون اومده میخوایم ببینیم کدوممون رو برای رابطه انتخاب میکنید
و دست اتو گرفت و اونو بیشتر به خودش نزدیک کرد
ات خواست بلند شه که پسر شماره ۴ جلوشو گرفت و بقیشونم اومدن کنارش وایسادن
پ ۴: قصد مزاحمت نداریم واقعا
پ ۳: راس میگه خب ما چرا باید خانم به این زیباییو اذیت کنیم و دستشو پشت کمر ات گذاشت
هی میخواستم فرار کنم ولی دورم حلقه زده بودن نمیتونستم کنارشون بزنم
ویو کوک
یه تلفن مهم از شرکت داشتم باید جواب میدادم واسه ی همین اتو تنها گذاشتم
وقتی رفتم پیشش دیدم چهار تا پسر دورش وایسادن
کوک : ات
و دوییدم سمتش و تا میخورد زدمشون یکیشون خیلی حالش بد شد ولی مهم نیست
تو کل مدت که داشتم می زدمشون ات داشت میگفت ولشون کنم اما من بهش اهمیت ندادم و زدمشون
وقتی همشون رفتن ات اومد کنارم نشسته
ات : کوک حالت خوبه
کوک : اذیتت که نکردن
ات : نه وایسا ببینم
کوک داره از لبت خون میاد
کوک : مهم نیست
ات : خیلیم مهمه برو رو صندلی بشین تا برم از داروخونه چسب زخم بگیرم
کوک : نیازی نیست
ات : چرا هست همینجا بشین
رفتم داروخونه و چسب زخم گرفتم و بدو بدو رفتم پیش کوک و چسب زخمش و زدم و باهم رفتیم سمت پارکینگ و سوار ماشین شدیم
ات : کوک
کوک : ...
ات : چرا جواب نمیدی قهری
خب چیکار کنم اونا اومدن سمتم
کوک : من هیچوقت باهات قهر نمیکنم
ات : پس چیه
کوک : هر کسی اومد سمتت باید بشینی نگاشون کنی
شاید بخواد بهت دست بزنه
کوک : وایسا ببینم دستم بهت زدن
ات : ...
کوک : ات جواب منو بده
ات : ن ...نه
کوک : دروغ نگو به من(یکم داد)
لطفا حمایت 🤓🎀
کنارم نشستن
دوتاشون اونور دوتای دیگشونم اینور یکم معذب شدم ولی زیاد اهمیت ندادم تا اینکه یکیشون گفت
پ ۱: سلام بانو
ات : امم سلام
کاری داشتید
پ ۲ : خب کدوممون بهتریم؟ و دستشو انداخت دور رو شونه ات
ات : ینی چی
پ ۴: بچه ها یلحظه ساکت باشین خانم رو گیج نکنید
ببینید زیبا جسارت نباشه ما چهار تا ازتون خوشمون اومده میخوایم ببینیم کدوممون رو برای رابطه انتخاب میکنید
و دست اتو گرفت و اونو بیشتر به خودش نزدیک کرد
ات خواست بلند شه که پسر شماره ۴ جلوشو گرفت و بقیشونم اومدن کنارش وایسادن
پ ۴: قصد مزاحمت نداریم واقعا
پ ۳: راس میگه خب ما چرا باید خانم به این زیباییو اذیت کنیم و دستشو پشت کمر ات گذاشت
هی میخواستم فرار کنم ولی دورم حلقه زده بودن نمیتونستم کنارشون بزنم
ویو کوک
یه تلفن مهم از شرکت داشتم باید جواب میدادم واسه ی همین اتو تنها گذاشتم
وقتی رفتم پیشش دیدم چهار تا پسر دورش وایسادن
کوک : ات
و دوییدم سمتش و تا میخورد زدمشون یکیشون خیلی حالش بد شد ولی مهم نیست
تو کل مدت که داشتم می زدمشون ات داشت میگفت ولشون کنم اما من بهش اهمیت ندادم و زدمشون
وقتی همشون رفتن ات اومد کنارم نشسته
ات : کوک حالت خوبه
کوک : اذیتت که نکردن
ات : نه وایسا ببینم
کوک داره از لبت خون میاد
کوک : مهم نیست
ات : خیلیم مهمه برو رو صندلی بشین تا برم از داروخونه چسب زخم بگیرم
کوک : نیازی نیست
ات : چرا هست همینجا بشین
رفتم داروخونه و چسب زخم گرفتم و بدو بدو رفتم پیش کوک و چسب زخمش و زدم و باهم رفتیم سمت پارکینگ و سوار ماشین شدیم
ات : کوک
کوک : ...
ات : چرا جواب نمیدی قهری
خب چیکار کنم اونا اومدن سمتم
کوک : من هیچوقت باهات قهر نمیکنم
ات : پس چیه
کوک : هر کسی اومد سمتت باید بشینی نگاشون کنی
شاید بخواد بهت دست بزنه
کوک : وایسا ببینم دستم بهت زدن
ات : ...
کوک : ات جواب منو بده
ات : ن ...نه
کوک : دروغ نگو به من(یکم داد)
لطفا حمایت 🤓🎀
۵.۰k
۲۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.