پارت 8/و9
پارت_8/و9
علیرضا داداش السا
تازه رسیده بودم خونه
واقعا خسته شده بودم
رفتم حموم ی دوش بگیرم بعدش بخوابم
تو حموم بودم ک صدا گوشیمو شنیدم
اولش گفتم بیخیال هرکیه باز میزنگه
نمیدونم چرا ی حسی میگفت برو جواب بده
حوله پیچ وارد اتاقم شدم
چشمم افتاد ب عکس خودمو السا ک رو دیوار بود
چشام پره اشک شد چقد دلم براش تنگ شده
اخه نامرد با خودش نمیگه داداشم دلش تنگ میشه
نگرانم میشه الان سه ساله ازش بی خبرم
تموم فارسو زیر پا گذاشتم تا بتونم پیداش کنم
دوستاش گفتن
السا از ایران رفته
وقتی مامان بابا فهمیدن پیر شدن دوتاشون
. بدجور بهش وابسته بودیم
رفتنش بدجور شکست مارو
مامان بابا همش میگفتن السا فقط برگرده
خودمون براش عروسی میگیریم
ولی اون رفته سه ساله ک نیست
چشامو از عکس برداشتم گوشیو جواب دادم
الو الو چرا حرف نمیزنی
مرض داری میزنگی نمیحرفی
صداش اومد
علی.
باورم نشد خودش باشه
خشکم زد
صدا السااا بود
اررره صدا خودش بود
صدای قشنگ خواهرم بود
بعد سه سال صداشو شنیدم
صدا خوده خودشه السااا خودتیی
بعد نیم ساعت حرف زدن باهاش
ازش پرسیدم کجاس گفت کرجه
گوشیو قطع کردم لباس پوشیده نپوشیده
سویچ ماشینو برداشتم
دویدم ب سمت پارکینگ
ماشینو روشن کردم و گاز دادم
ب سمت فرودگاه باید هرچه زودتر میرفتم پیشش
پارت_9
نگرانشم واقعا
اعصابمم خورده
تو این سه سال کجا خوابیده
چی خورده همشون داشتن
داغونم میکردن
جلوی فرودگاه پارک کردم
رفتم بلیت بخرم
سلام ی بلیت میخواستم واسه تهران.
واسه چ ساعتی. هرچه زودتر بهتر.
ی بلیت داریم از شانس شما
پروازش ده دقیقه دیگه اس
بلیتو خریدم نشستم تو سالن انتظار
بعد اینکه تو بلندگو اعلام شد
ک باید بریم سوار هواپیما شدم
سرمو ب صندلی تکیه دادم چشامو بستم
شاید واسه چند دقیقه هم شده بخوابم
خیلی خسته بودم خیلی زیاد
کار امروزمون زیاد بود نمیدونم کی چطوری خوابم برد
با صدای مهماندار چشامو باز کردم
اقا رسیدیم
اروم از جام بلندشدم
من ک چیزی همرام نداشتم
براهمین از هواپیما اومدم پایین
یکم حالم خوب نبود رفتم ب طرف
تاکسی های پارک شده جلو فرودگاه
اقا بفرمایید برسونمتون
نگاش کردم
یه پیرمرد 50 60 ساله بود
باشه
اقا بیاید سوارشید
تو ماشین نشسته بودم یادم افتاد
من ک ادرس خونه السا رو نمیدونم
گوشیمو دراوردم
بهش زنگ زدم ی بوق نخورده
صدای قشنگش تو گوشم پیچید سلام داداشی
ابجی ادرسو بفرس برام من الا تهرانم
چشم داداشی
با صدای اس مس گوشیو نگاه کردم
ادرسو نشونه راننده دادم _منو ببرید اونجا
علیرضا داداش السا
تازه رسیده بودم خونه
واقعا خسته شده بودم
رفتم حموم ی دوش بگیرم بعدش بخوابم
تو حموم بودم ک صدا گوشیمو شنیدم
اولش گفتم بیخیال هرکیه باز میزنگه
نمیدونم چرا ی حسی میگفت برو جواب بده
حوله پیچ وارد اتاقم شدم
چشمم افتاد ب عکس خودمو السا ک رو دیوار بود
چشام پره اشک شد چقد دلم براش تنگ شده
اخه نامرد با خودش نمیگه داداشم دلش تنگ میشه
نگرانم میشه الان سه ساله ازش بی خبرم
تموم فارسو زیر پا گذاشتم تا بتونم پیداش کنم
دوستاش گفتن
السا از ایران رفته
وقتی مامان بابا فهمیدن پیر شدن دوتاشون
. بدجور بهش وابسته بودیم
رفتنش بدجور شکست مارو
مامان بابا همش میگفتن السا فقط برگرده
خودمون براش عروسی میگیریم
ولی اون رفته سه ساله ک نیست
چشامو از عکس برداشتم گوشیو جواب دادم
الو الو چرا حرف نمیزنی
مرض داری میزنگی نمیحرفی
صداش اومد
علی.
باورم نشد خودش باشه
خشکم زد
صدا السااا بود
اررره صدا خودش بود
صدای قشنگ خواهرم بود
بعد سه سال صداشو شنیدم
صدا خوده خودشه السااا خودتیی
بعد نیم ساعت حرف زدن باهاش
ازش پرسیدم کجاس گفت کرجه
گوشیو قطع کردم لباس پوشیده نپوشیده
سویچ ماشینو برداشتم
دویدم ب سمت پارکینگ
ماشینو روشن کردم و گاز دادم
ب سمت فرودگاه باید هرچه زودتر میرفتم پیشش
پارت_9
نگرانشم واقعا
اعصابمم خورده
تو این سه سال کجا خوابیده
چی خورده همشون داشتن
داغونم میکردن
جلوی فرودگاه پارک کردم
رفتم بلیت بخرم
سلام ی بلیت میخواستم واسه تهران.
واسه چ ساعتی. هرچه زودتر بهتر.
ی بلیت داریم از شانس شما
پروازش ده دقیقه دیگه اس
بلیتو خریدم نشستم تو سالن انتظار
بعد اینکه تو بلندگو اعلام شد
ک باید بریم سوار هواپیما شدم
سرمو ب صندلی تکیه دادم چشامو بستم
شاید واسه چند دقیقه هم شده بخوابم
خیلی خسته بودم خیلی زیاد
کار امروزمون زیاد بود نمیدونم کی چطوری خوابم برد
با صدای مهماندار چشامو باز کردم
اقا رسیدیم
اروم از جام بلندشدم
من ک چیزی همرام نداشتم
براهمین از هواپیما اومدم پایین
یکم حالم خوب نبود رفتم ب طرف
تاکسی های پارک شده جلو فرودگاه
اقا بفرمایید برسونمتون
نگاش کردم
یه پیرمرد 50 60 ساله بود
باشه
اقا بیاید سوارشید
تو ماشین نشسته بودم یادم افتاد
من ک ادرس خونه السا رو نمیدونم
گوشیمو دراوردم
بهش زنگ زدم ی بوق نخورده
صدای قشنگش تو گوشم پیچید سلام داداشی
ابجی ادرسو بفرس برام من الا تهرانم
چشم داداشی
با صدای اس مس گوشیو نگاه کردم
ادرسو نشونه راننده دادم _منو ببرید اونجا
۵.۵k
۱۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.