70.Part 69
Part 69
راوی: نانا رفت بخوابه تهیونگ بعدش با بالاتنه اخت اومد جلوش خوابید
نانا: باز که لختی
تهیونگ: بهت که گفتم عادتمه جزء روتین خوابمه
راوی: نانا روشو بگردوند و تهیونگ بغلش کرد
نانا: ولم کن
تهیونگ: دلت میاد
نانا: چی میگی
تهیونگ: میگم دلت میاد خواستم باهات حرف بزنم سوال ازت داشتم
راوی: نانا دست تهیونگ رو که دورش حلقه بود باز کرد و روشو برگرودوند
نانا: خب بگو
تهیونگ: یکم راجب خودمون حرف بزنیم
نانا: واسه چی
تهیونگ : همدیگرو بیشتر بشناسیم
نانا: اولن الان نه خستمه دومن دوست ندارم راجب گذشتم حرف بزننPart 70
راوی: تهیونگ خودشو کیوت کرد و بچه گانه گفت
تهیونگ: ترو قدا بدو بدو بهم
نانا: أه أه پسر گنده لوس
تهیونگ: نه نگو دیگه حاعش میتونم
نانا: خیل خب
تهیونگ : افرین حالا شدی دختر خوب
نانا: ایش
راوی: نانا رفت بخوابه تهیونگ بعدش با بالاتنه اخت اومد جلوش خوابید
نانا: باز که لختی
تهیونگ: بهت که گفتم عادتمه جزء روتین خوابمه
راوی: نانا روشو بگردوند و تهیونگ بغلش کرد
نانا: ولم کن
تهیونگ: دلت میاد
نانا: چی میگی
تهیونگ: میگم دلت میاد خواستم باهات حرف بزنم سوال ازت داشتم
راوی: نانا دست تهیونگ رو که دورش حلقه بود باز کرد و روشو برگرودوند
نانا: خب بگو
تهیونگ: یکم راجب خودمون حرف بزنیم
نانا: واسه چی
تهیونگ : همدیگرو بیشتر بشناسیم
نانا: اولن الان نه خستمه دومن دوست ندارم راجب گذشتم حرف بزننPart 70
راوی: تهیونگ خودشو کیوت کرد و بچه گانه گفت
تهیونگ: ترو قدا بدو بدو بهم
نانا: أه أه پسر گنده لوس
تهیونگ: نه نگو دیگه حاعش میتونم
نانا: خیل خب
تهیونگ : افرین حالا شدی دختر خوب
نانا: ایش
۳.۶k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.