سناریو وقتی دعواتون میشه p2
سناریو وقتی دعواتون میشه پارت۲
جیمین : ا/ت کوچولو قهره ؟
ا/ت: به من نگو کوچولو ازت بدم میاد
جیمین : منم از خودم بدم میاد
ا/ت : چرا ؟
جیمین: چون کاری کردم که ازم بدت بیاد
ا/ت : یااا ببخشید ازت خوشم میاد حالا توهم باید خودتو دوست داشته باشی
جیمین : ببخشید پرنسسم
ا/ت : خیلی دوست دارم
جیمین : ولی من عاشقتم
جونگکوک : علسم …. چاگیا ….. پرنسس جونگکوک …. زن ایندم
ا/ت : ععع بسه دیگه
جونگکوک : برای چی امروز اینقدر ناراحتی ….. وایسا ببینم نکنه بخاطر شوخی دیروزه؟
ا/ت : اره بخاطر همون شوخی مسخرت بود که دیشب نتونستم بخوابم … تازه توهم دیر اومدی خونه بخاطر همین بیشتر ترسیدم
جونگکوک : ببخشید بانی کوچولو دیگه تکرار نمیکنم ( ا/ت رو محکم بغل میکنه و میوفتن روی مبل )
جونگکوک محکم لبای ا/ت رو میبوسه و با کم اوردن نفس از هم دیگه جدا میشن
جونگکوک : خیلی طعمش رو دوست دارم چاگیا
ا/ت : طعم چی ؟
جوگکوک : لبات
هوپی : ا/ت اگه قهر کنی منم باهات قهر میکنم
ا/ت : هیچی نمیگه
هوپی : دیگه خبری از بغل و بوس نیست
ا/ت : چرا منو ترسوندی
هوپی : ببخشید خوشگلم فقط میخواستم باهات شوخی کنم نمیدونستم اینقدر میترسی
ا/ت : باشه باهات اشتی میکنم
هوپی : ا/ت رو بغل میکنه و میندازتش روی مبل و شرع میکنه به قلقلک دادنش
ا/ت: هوپ… هوپی .. بسههه ههه ( خنده در حد مرگ 💀)
هوپی : بریم غذا درست کنیم ؟
ا/ت: ارهه خیلی گشنمه بریممم
تهیونگ : ا/ت ی خوشگلم منو ببخش تروخدا هرکاری بگی انجام میدم فقط نزار که امشب تنهایی بخوابمم
ا/ت: تو قبل از من چطوری میخوابیدی ؟
تهیونگ : به سختی
ا/ت: ولی باهات اشتی نمیکنم
تهیونگ : حتی اگه ببرمت شهر بازی ؟
ا/ت : نهه تهیونگ غلط کردم بریم شهر بازی تروخداا
تهیونگ : ا/ت رو براید استایل بغل میکنه و میبرتش توی اتاق و با کلی شوخی دردسر بلاخره لباساشون رو عوض کردن
ا/ت : ته ته
تهیونگ : بله نفسم
ا/ت : خیلی دوست دارم یعنی عاشقتم
تهیونگ: ولی من برات میمیرم
ا/ت: یااا این چه حرفی بود زدی من بدون تو زنده نمیمونم
تهیونگ : بیا بغلم
همدیگه رو بغل کردن و بعدش کلی ماچ 😔💋
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه و برای بقیه ی فیک ها صبور باشید🫶🏻🌛
جیمین : ا/ت کوچولو قهره ؟
ا/ت: به من نگو کوچولو ازت بدم میاد
جیمین : منم از خودم بدم میاد
ا/ت : چرا ؟
جیمین: چون کاری کردم که ازم بدت بیاد
ا/ت : یااا ببخشید ازت خوشم میاد حالا توهم باید خودتو دوست داشته باشی
جیمین : ببخشید پرنسسم
ا/ت : خیلی دوست دارم
جیمین : ولی من عاشقتم
جونگکوک : علسم …. چاگیا ….. پرنسس جونگکوک …. زن ایندم
ا/ت : ععع بسه دیگه
جونگکوک : برای چی امروز اینقدر ناراحتی ….. وایسا ببینم نکنه بخاطر شوخی دیروزه؟
ا/ت : اره بخاطر همون شوخی مسخرت بود که دیشب نتونستم بخوابم … تازه توهم دیر اومدی خونه بخاطر همین بیشتر ترسیدم
جونگکوک : ببخشید بانی کوچولو دیگه تکرار نمیکنم ( ا/ت رو محکم بغل میکنه و میوفتن روی مبل )
جونگکوک محکم لبای ا/ت رو میبوسه و با کم اوردن نفس از هم دیگه جدا میشن
جونگکوک : خیلی طعمش رو دوست دارم چاگیا
ا/ت : طعم چی ؟
جوگکوک : لبات
هوپی : ا/ت اگه قهر کنی منم باهات قهر میکنم
ا/ت : هیچی نمیگه
هوپی : دیگه خبری از بغل و بوس نیست
ا/ت : چرا منو ترسوندی
هوپی : ببخشید خوشگلم فقط میخواستم باهات شوخی کنم نمیدونستم اینقدر میترسی
ا/ت : باشه باهات اشتی میکنم
هوپی : ا/ت رو بغل میکنه و میندازتش روی مبل و شرع میکنه به قلقلک دادنش
ا/ت: هوپ… هوپی .. بسههه ههه ( خنده در حد مرگ 💀)
هوپی : بریم غذا درست کنیم ؟
ا/ت: ارهه خیلی گشنمه بریممم
تهیونگ : ا/ت ی خوشگلم منو ببخش تروخدا هرکاری بگی انجام میدم فقط نزار که امشب تنهایی بخوابمم
ا/ت: تو قبل از من چطوری میخوابیدی ؟
تهیونگ : به سختی
ا/ت: ولی باهات اشتی نمیکنم
تهیونگ : حتی اگه ببرمت شهر بازی ؟
ا/ت : نهه تهیونگ غلط کردم بریم شهر بازی تروخداا
تهیونگ : ا/ت رو براید استایل بغل میکنه و میبرتش توی اتاق و با کلی شوخی دردسر بلاخره لباساشون رو عوض کردن
ا/ت : ته ته
تهیونگ : بله نفسم
ا/ت : خیلی دوست دارم یعنی عاشقتم
تهیونگ: ولی من برات میمیرم
ا/ت: یااا این چه حرفی بود زدی من بدون تو زنده نمیمونم
تهیونگ : بیا بغلم
همدیگه رو بغل کردن و بعدش کلی ماچ 😔💋
خب امیدوارم خوشتون اومده باشه و برای بقیه ی فیک ها صبور باشید🫶🏻🌛
۵۰.۵k
۰۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.