عاشقم باش پارت ⁴²
ته:نمیدونم ولی ات خیلییی تغییر کرده اصلا نمیشناسمش
جین:هعی خدا
لونا:تا جایی ک یادمه ات عاشق شهره بازیه ببریمش اونجا ؟
لیا:اره اره فکر خوبه
ته:اکی برم باهاش صحبت کنم
ات ویو
نمیدونم چرا ولی خوابم میومد رفتم زیره پتو گرد شدم که یهو یکی از پشت بغلم کرد فهمیدم تهیونگه دهنشو اورد کناره گوشم
ته:اتم
ات:اوم
یه بوس رو لپم گذاشت
ته:بیا بریم شهربازی
ات:کی
ته:شب
ات:اوم باشه فقط الان حالم خب نیست واقعیتش یکم بخوابم غذا براتون دوبوکی درست کردم تو یخچاله گرم کنی بخورید
ته:ات خوبی اصلا حالت خوب نیستا
ات:اره روزه اخره پریودیمه یکم درد دارم همین:)
ته:باشه بیبی پس من میرم
ات:. :)
ته ویو
ات اصلا مثله قبل نیست رفتم پایین پیشه بچه ها
کوک:چی شد
ته:نچ این ات نیس
جین:گفت میاد یا نه
ته:گفت میاد ولی...
لونا:اوم
لیا:اگ اون اینجوریه دلیلش ماییم:)
ته:عا راستی گفت دوبوکی درست کرده تو یخچاله بخورید
جین:ولی جالبیتش اینجاست ک بهمون اهمیت میده هنوز دختر تو کی هستی
ته:پوفففف من دیگ نمیکشم
پرش زمانی زمان شهره بازی
ات ویو
با صدای تهیونگ که داشتم اروم دره گوشم حرف میزد بیدار شدم
ته:عشقم بیبی من
ات:اوممم
یه بوس ریز رو لبام گذاشت ولی یه مک عمیق زد
ات:خیلی فرصت طلبی
ته:چاکرم پاشو بریم ببین چقد جذاب کردم
بلند شد دیدم یقه لباسش بازه
ات:هوی راحتی
ته:چیشده مگ
ات:یقه. لباست اهم
ته:هع غیرتی شدی
بلند شدم رفتم تو روش وایسادم و لبامو به
لباش نزدیک کردم جوری که حرف میزدم
لبامون بهم بخوره همزمان داشتم دکمه هاشو میبستم
ات:عام میدونی من رو چیزی که برای خودمه و روش مالکیت دارم معلومه صدرصد غیرتی میشم و عصبی بشم بد میشه متوجه ای؟
لباشو محکم کوبید رو لبامو میبوسید و منم همراهی کردم ازش جدا شدم
ات:خب دیگه برم اماده شم بدو بیرون اقای کیم
ته:دارم برات
جین:هعی خدا
لونا:تا جایی ک یادمه ات عاشق شهره بازیه ببریمش اونجا ؟
لیا:اره اره فکر خوبه
ته:اکی برم باهاش صحبت کنم
ات ویو
نمیدونم چرا ولی خوابم میومد رفتم زیره پتو گرد شدم که یهو یکی از پشت بغلم کرد فهمیدم تهیونگه دهنشو اورد کناره گوشم
ته:اتم
ات:اوم
یه بوس رو لپم گذاشت
ته:بیا بریم شهربازی
ات:کی
ته:شب
ات:اوم باشه فقط الان حالم خب نیست واقعیتش یکم بخوابم غذا براتون دوبوکی درست کردم تو یخچاله گرم کنی بخورید
ته:ات خوبی اصلا حالت خوب نیستا
ات:اره روزه اخره پریودیمه یکم درد دارم همین:)
ته:باشه بیبی پس من میرم
ات:. :)
ته ویو
ات اصلا مثله قبل نیست رفتم پایین پیشه بچه ها
کوک:چی شد
ته:نچ این ات نیس
جین:گفت میاد یا نه
ته:گفت میاد ولی...
لونا:اوم
لیا:اگ اون اینجوریه دلیلش ماییم:)
ته:عا راستی گفت دوبوکی درست کرده تو یخچاله بخورید
جین:ولی جالبیتش اینجاست ک بهمون اهمیت میده هنوز دختر تو کی هستی
ته:پوفففف من دیگ نمیکشم
پرش زمانی زمان شهره بازی
ات ویو
با صدای تهیونگ که داشتم اروم دره گوشم حرف میزد بیدار شدم
ته:عشقم بیبی من
ات:اوممم
یه بوس ریز رو لبام گذاشت ولی یه مک عمیق زد
ات:خیلی فرصت طلبی
ته:چاکرم پاشو بریم ببین چقد جذاب کردم
بلند شد دیدم یقه لباسش بازه
ات:هوی راحتی
ته:چیشده مگ
ات:یقه. لباست اهم
ته:هع غیرتی شدی
بلند شدم رفتم تو روش وایسادم و لبامو به
لباش نزدیک کردم جوری که حرف میزدم
لبامون بهم بخوره همزمان داشتم دکمه هاشو میبستم
ات:عام میدونی من رو چیزی که برای خودمه و روش مالکیت دارم معلومه صدرصد غیرتی میشم و عصبی بشم بد میشه متوجه ای؟
لباشو محکم کوبید رو لبامو میبوسید و منم همراهی کردم ازش جدا شدم
ات:خب دیگه برم اماده شم بدو بیرون اقای کیم
ته:دارم برات
۴۵.۵k
۲۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.