علامت ات + علامت کوک
علامت ات + علامت کوک _
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم دیدم کوک مثل یک بانی کنارم خوابیده و سرش رو سینمه لبخندی زدم و موهای مشکیش که الان بلند شده بودن رو ناز کردم اوخی بانی کوچولو اروم سرش رو گذاشتم رو بالشت که صداش بلند شد
_ یاااا میخوام تو بغلت بخوابم
+ اروم باش بانی من میخوام برم صبحونه درست کنم
_ نهههه
+ پس امروز دیگه برات شیر موز درست نمیکنم
_ خو باشه برو ( خابالو و کیوت )
+ کیوت
بلند شدم و رفتم تو تو اتاق پسرمون جونگی
دیدم بیداره و داره با دستاش بازی میکنه
+ ایی عشق مامان بیداره هوم
لباساش رو عوض کردم هوم تازه دوسالشه
رفتم جونگی رو گذاشتم رو مبل تو پذیرای و براش کارتون گذاشتم و عروسکشم دادم دستش رفتم بالا لباسامو عوض کردم و اومدم پنکیک و شیر موز و فرنی برای جونگی درست کردم
نوتلا و وافل و نون تست با عسل و مربا و پنیر خامه رو گذاشتم رو میز و جونگی رو هم گذاشتم رو صندلی بچه و رفتم کوک رو بیدار کنم
رفتم بالا کنارش نشستم و شروع کردم به نوازش کردنش
+ کوکی
_.........
+ بانی کوچولوی من
_ هوم
+ پاشو بریم صبحونه که جونگی و شیر موز منتظرن ها
_ اخجووووون
+ خنده
_ عروسک بابا چطوره
جونگی@
@ ب..با..با
_ جانم چیه ها
خلاصه باکلی شوخی خنده به این دوتا بانی صبحونه دادم اخیرا جونگکوکم دیگه بچه شده و باید براش لقمه بگیرم خخخخخ
بعداز صبحونه با کمک کوک میز رو جمع کردیم و رفتیم تو پذیرایی نشستیم کوک بغلم کرد و باهم فیلم دیدیم و جونگی رو زمین نشسته بود و داشت با اسباب بازی هاش بازی میکرد که متوجه ی صدایی شدم
+ کوکی
_ جانم بیب
+ یه صدای خشخشی میاد
_ هوم نه
+ چرا نگاه کن دوباره اومد مثل یه موش
کمی مکث کرد و گردم رو بوسید و
_ نه بابا
+ وااایی نکنه موش اومده توخونه
_ اا راست میگی الان شنیدم
+ کوک جونگی نیست
_ خب الان دونبال پسرت بگردم یا موشه رو گیر بیارم
+ ووویی
رفتم همه جای خونه رو گشتم اما جونگی نبود که کوک صدام زد
_ ات
+ هاا
تو اشپز خونه بود
_ فکنم موشه رو پیدا کردم
رفتم تو اشپز خونه که دیدم جونگی نشسته تو کابینت و داره پاکت باز شده ی چیپس رو میخوره
+ اه تو کی اومدی اینجا موشموشک من
رفتم بغلش کردم
_ اخه تو چرا انقد مثل مامانت کوچولویی بچه
+ یااااا من کوچولو نیستم تو گنده ای
_ عععه اره
اومد و تا حد مرگ قلقلکم داد
+ اه ن.....نکن... ووووییی .....غلط کردم .....وواییی
_ اها حالا بییاد بغلم ببینم
جونگی رو سفت گرفتم و رفتم پریدم بغلش
_ دوستون دارم بانی کوچولو های من
+ ماهم دوست داریم بانی من ..............
اسلاید دو جونگی
#نفر___ بعدی____ در ____ کار ____ نیست .
Jimin we love you#
Jungkook we love you#
ویو ات
صبح از خواب بیدار شدم دیدم کوک مثل یک بانی کنارم خوابیده و سرش رو سینمه لبخندی زدم و موهای مشکیش که الان بلند شده بودن رو ناز کردم اوخی بانی کوچولو اروم سرش رو گذاشتم رو بالشت که صداش بلند شد
_ یاااا میخوام تو بغلت بخوابم
+ اروم باش بانی من میخوام برم صبحونه درست کنم
_ نهههه
+ پس امروز دیگه برات شیر موز درست نمیکنم
_ خو باشه برو ( خابالو و کیوت )
+ کیوت
بلند شدم و رفتم تو تو اتاق پسرمون جونگی
دیدم بیداره و داره با دستاش بازی میکنه
+ ایی عشق مامان بیداره هوم
لباساش رو عوض کردم هوم تازه دوسالشه
رفتم جونگی رو گذاشتم رو مبل تو پذیرای و براش کارتون گذاشتم و عروسکشم دادم دستش رفتم بالا لباسامو عوض کردم و اومدم پنکیک و شیر موز و فرنی برای جونگی درست کردم
نوتلا و وافل و نون تست با عسل و مربا و پنیر خامه رو گذاشتم رو میز و جونگی رو هم گذاشتم رو صندلی بچه و رفتم کوک رو بیدار کنم
رفتم بالا کنارش نشستم و شروع کردم به نوازش کردنش
+ کوکی
_.........
+ بانی کوچولوی من
_ هوم
+ پاشو بریم صبحونه که جونگی و شیر موز منتظرن ها
_ اخجووووون
+ خنده
_ عروسک بابا چطوره
جونگی@
@ ب..با..با
_ جانم چیه ها
خلاصه باکلی شوخی خنده به این دوتا بانی صبحونه دادم اخیرا جونگکوکم دیگه بچه شده و باید براش لقمه بگیرم خخخخخ
بعداز صبحونه با کمک کوک میز رو جمع کردیم و رفتیم تو پذیرایی نشستیم کوک بغلم کرد و باهم فیلم دیدیم و جونگی رو زمین نشسته بود و داشت با اسباب بازی هاش بازی میکرد که متوجه ی صدایی شدم
+ کوکی
_ جانم بیب
+ یه صدای خشخشی میاد
_ هوم نه
+ چرا نگاه کن دوباره اومد مثل یه موش
کمی مکث کرد و گردم رو بوسید و
_ نه بابا
+ وااایی نکنه موش اومده توخونه
_ اا راست میگی الان شنیدم
+ کوک جونگی نیست
_ خب الان دونبال پسرت بگردم یا موشه رو گیر بیارم
+ ووویی
رفتم همه جای خونه رو گشتم اما جونگی نبود که کوک صدام زد
_ ات
+ هاا
تو اشپز خونه بود
_ فکنم موشه رو پیدا کردم
رفتم تو اشپز خونه که دیدم جونگی نشسته تو کابینت و داره پاکت باز شده ی چیپس رو میخوره
+ اه تو کی اومدی اینجا موشموشک من
رفتم بغلش کردم
_ اخه تو چرا انقد مثل مامانت کوچولویی بچه
+ یااااا من کوچولو نیستم تو گنده ای
_ عععه اره
اومد و تا حد مرگ قلقلکم داد
+ اه ن.....نکن... ووووییی .....غلط کردم .....وواییی
_ اها حالا بییاد بغلم ببینم
جونگی رو سفت گرفتم و رفتم پریدم بغلش
_ دوستون دارم بانی کوچولو های من
+ ماهم دوست داریم بانی من ..............
اسلاید دو جونگی
#نفر___ بعدی____ در ____ کار ____ نیست .
Jimin we love you#
Jungkook we love you#
۲۷.۰k
۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.