فیک تهیونگ ازدواج اجباری
پارت 5
ماجرا رو براشون تعریف کردم
میخوام ازش طلاق بگیرم
کوک : جین هو تو مطمئنی می خوای این کار کنی؟
اره (با بغض)
کوک : حالا مطمئنی فردا میریم
جیسو : اوک حالا بهتره بخوابیم
کوک : اهوم
جین هو : اوک من مهمان اتاق می خوابم
کوک و جیسو : ما هم پیش هم ( جیسو و کوک رل هستن )
(فردا)
از خواب بلند شدم
صورتم شستم
رفتم و در اتاق اون دوتا مرغ عاشق باز کردم
با چیزی که دیدم چشم هام رو بستم
و در رو سریع بستم لخت بغل هم خوابیدن 😐
در زدم
اهم بیدار شید صبحانه بخوریم
جیسو و کوک : باشه باشه میاییم فقط نیا تو
با خنده گفتم باشه
چند دقیقه بعد اومدن
خب خوش گذشت بغل هم؟
جیسو و کوک : ا .. ما رو دیدی؟
نه ( خنده شیطانی )
بیاین صبحانه بخوریم
کوک و جیسو : اومدیم
جیسو : وایی دختر چیکار کردی خیلی خوشمزن!
بله دست پخت خودمه😌
صبحانه رو خوردیم و آماده شدیم و رفتیم دادگاه
قاضی : مطمئن هستید که میخواید طلاق بگیرید؟
بله
قاضی : باشه پس این برگه رو امضا کنید
چشم نمیدونم چرا ولی نمیتونستم امضا کنم
کوک : جین هو نظرت عوض شده؟
نه و سریع امضا کردم
و رفتیم بیرون اشکام همینجوری میریخت چرا
چرا عاشقش شدم اصلا از کی عاشقش شدم
جیسو بغلم کرد
جیسو : هیس اروم باش دختر اون لیاقتت رو نداشت
بقیه رو میزارم اما الان دستم سوخته نمیتونم بنویسم
بدجور درد میکنه
ببخشید واقعا می خواستم چهار پارت رو الان آپ کنم ولی نمیتونم
اگه فردا دردش کم شد سریع میزارم
ماجرا رو براشون تعریف کردم
میخوام ازش طلاق بگیرم
کوک : جین هو تو مطمئنی می خوای این کار کنی؟
اره (با بغض)
کوک : حالا مطمئنی فردا میریم
جیسو : اوک حالا بهتره بخوابیم
کوک : اهوم
جین هو : اوک من مهمان اتاق می خوابم
کوک و جیسو : ما هم پیش هم ( جیسو و کوک رل هستن )
(فردا)
از خواب بلند شدم
صورتم شستم
رفتم و در اتاق اون دوتا مرغ عاشق باز کردم
با چیزی که دیدم چشم هام رو بستم
و در رو سریع بستم لخت بغل هم خوابیدن 😐
در زدم
اهم بیدار شید صبحانه بخوریم
جیسو و کوک : باشه باشه میاییم فقط نیا تو
با خنده گفتم باشه
چند دقیقه بعد اومدن
خب خوش گذشت بغل هم؟
جیسو و کوک : ا .. ما رو دیدی؟
نه ( خنده شیطانی )
بیاین صبحانه بخوریم
کوک و جیسو : اومدیم
جیسو : وایی دختر چیکار کردی خیلی خوشمزن!
بله دست پخت خودمه😌
صبحانه رو خوردیم و آماده شدیم و رفتیم دادگاه
قاضی : مطمئن هستید که میخواید طلاق بگیرید؟
بله
قاضی : باشه پس این برگه رو امضا کنید
چشم نمیدونم چرا ولی نمیتونستم امضا کنم
کوک : جین هو نظرت عوض شده؟
نه و سریع امضا کردم
و رفتیم بیرون اشکام همینجوری میریخت چرا
چرا عاشقش شدم اصلا از کی عاشقش شدم
جیسو بغلم کرد
جیسو : هیس اروم باش دختر اون لیاقتت رو نداشت
بقیه رو میزارم اما الان دستم سوخته نمیتونم بنویسم
بدجور درد میکنه
ببخشید واقعا می خواستم چهار پارت رو الان آپ کنم ولی نمیتونم
اگه فردا دردش کم شد سریع میزارم
۷۳.۴k
۰۷ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.