تک پارتی تهیونگ +این یکیو همین الان گذاشتم +
(راوی )
در روزگاران قدیم پسری به اسم تهیونگ عاشق دختری به اسم اته بود هر شب به بالکن خانه دخترک میرفت و با شاخه ای گل رز ابراز علاقه شو بهش نشون میداد تا اینکه...
روزی پدر مادر دختر فهمیدند. برادران دختر هر دفعه که میدیدند پسر میاد با چوب و چماغ اورا میزدند روزی که دیگه نه دختر تحمل داشت نه پسر به مخفی گاه خود در بین بوته های بزرگی بود رفتند و بعد تصمیم گیری
فهمیدند فرار بهترین راهه
پس تهیونک دست اتو گرفت و فرار کردند و به داخل غاری در داخل، کوه ها رفتند و مخفی شدند
برادران دختر در به در دنبال دختر میگشتند
تا اینکه بعد مدتی جای اونهارو پیدا کردند
(داخل غار )
برادران اته انقدر عصبانی بودند که به پسرک شلیک کردند
در اون مدت ات انقد عاشق تهیونگ شده که بهش تیر خورد انگار به قلب ات خورده بود
*و دخترک قصه همراه پسر به خواب ابدی رفتند *
شاید در دنیای دیگه بتونن باهم باشند 🥀
#جمهوری- اسلامی- ایران
در روزگاران قدیم پسری به اسم تهیونگ عاشق دختری به اسم اته بود هر شب به بالکن خانه دخترک میرفت و با شاخه ای گل رز ابراز علاقه شو بهش نشون میداد تا اینکه...
روزی پدر مادر دختر فهمیدند. برادران دختر هر دفعه که میدیدند پسر میاد با چوب و چماغ اورا میزدند روزی که دیگه نه دختر تحمل داشت نه پسر به مخفی گاه خود در بین بوته های بزرگی بود رفتند و بعد تصمیم گیری
فهمیدند فرار بهترین راهه
پس تهیونک دست اتو گرفت و فرار کردند و به داخل غاری در داخل، کوه ها رفتند و مخفی شدند
برادران دختر در به در دنبال دختر میگشتند
تا اینکه بعد مدتی جای اونهارو پیدا کردند
(داخل غار )
برادران اته انقدر عصبانی بودند که به پسرک شلیک کردند
در اون مدت ات انقد عاشق تهیونگ شده که بهش تیر خورد انگار به قلب ات خورده بود
*و دخترک قصه همراه پسر به خواب ابدی رفتند *
شاید در دنیای دیگه بتونن باهم باشند 🥀
#جمهوری- اسلامی- ایران
۲.۴k
۲۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.