(پارت دهم))(آخر))
دختره رو زیر نظر داشتیم
وارد دستشویی شد
ا.ت: حالا وقتشه
به سمت دستشویی رفتیم در و از داخل قفل کردیم
وقتی از دستشویی بیرون اومد کل سطلی که داخلش آب پر کرده بودیم رو روش ریختیم
_ : جیغغغغغغ دارید چه غلطی میکنید!!
آشغال هایی که آورده بودیم رو روش خالی کردیم
میدونم دارم بهش سخت میگیرم ولی باید بدونه که نمیتونه به جین نزدیک بشه
ا.ت: از این به بعد یاد بگیر به چیز هایی که مال منن دست نزنی
بریم
به سمت کلاسم روی صندلیم نشستم
اخیییی چه کیف داد
یه دانش اموز به سمتم اومد
-: مین ا.ت؟؟!
ا.ت: بله؟
-: مدیر شمارو صداتون کردن
ا.ت: منو؟؟؟!! باشه
جیا: (خندیدن) بدبخت شدی نزاشت یه دقیقه بگزره رفت گزارشت کرد
ا.ت: هومم بالاخره نمیتونن ثابت کنه
بلند شدم و به سمت دفتر مدیر رفتم
در زدم و وارد شدم
جین و داخل اتاق پیش دختره دیدم
این دختره رو من میکشمممم
ولی باید اول الان بازیگری کنم
ا.ت: سلام منو صدا کردین؟!(مظلوم)
مدیر: بیا بشین ا.ت
این اولین بار نیست که دردسر میسازی
ا.ت: درسته ولی من هیچ کاری نکردم
_: هیچ کاری نکردی!!! تو این بلا هارا رو سرم اوردیییییی
ا.ت: اولن جیغ نزن صدات ازاردهندس دومن می خوای چطوری ثابت کنی
جیغ خفه ای کشید به جین نزدیک شد و دستشو گرفت
ودف......
_: جی.....یعنی آقای جین شما نمی خواید چیزی بگید شما که همیشه توی دانش اموزاتون عدالت و برقرار میکنید
ایششش ایشششش
عجوزه رو نگا
جین دست دختره رو از دستش بیرون کشید
جین: بله عدالت رو برقرار میکنم ولی اگه دوست دخترم میگه که اینکار و نکرده یعنی نکرده
_: چی...... چییی دوست دختر ؟؟؟؟!!!!!
چشمای همه گرد شده بود
مدیر: خانم ا.ت میتونید برید کلاستون
ا.ت: بله ممنون
دهن خودمم باز مونده بود
................
تا آخر زنگ به زور نشستم
کیفم رو برداشتم و از بچه ها خدافظی کردم
از مدرسه خارج شدم و داشتم راه میرفتم
که ماشینی جلوی پام ترمز کرد
به سمت ماشین برگشتم و جین و توی ماشین دیدم
با دست بهم اشاره کرد که زود رفتم نشستم توی ماشین
همینجوری ساکت بودیم
ا.ت: خب راستش نمی خوام بهت دروغ بگم........
جین: میدونم
ا.ت: میدونی؟!!!!
جین: اوهوم ولی اینم گفتم که دوست دخترمی
ا.ت: مطمئنی؟ آخه ممکنه شوگا جرت بده
جین: نچ حالا شرط و میبرم هیچ کاری نمیتونه بکنه
ا.ت: شرط؟!!
جین: گفته بود اگه تونستی راضیش کنی مال خودت پس تو از این به بعد مال منی
پایان:]🩷
وارد دستشویی شد
ا.ت: حالا وقتشه
به سمت دستشویی رفتیم در و از داخل قفل کردیم
وقتی از دستشویی بیرون اومد کل سطلی که داخلش آب پر کرده بودیم رو روش ریختیم
_ : جیغغغغغغ دارید چه غلطی میکنید!!
آشغال هایی که آورده بودیم رو روش خالی کردیم
میدونم دارم بهش سخت میگیرم ولی باید بدونه که نمیتونه به جین نزدیک بشه
ا.ت: از این به بعد یاد بگیر به چیز هایی که مال منن دست نزنی
بریم
به سمت کلاسم روی صندلیم نشستم
اخیییی چه کیف داد
یه دانش اموز به سمتم اومد
-: مین ا.ت؟؟!
ا.ت: بله؟
-: مدیر شمارو صداتون کردن
ا.ت: منو؟؟؟!! باشه
جیا: (خندیدن) بدبخت شدی نزاشت یه دقیقه بگزره رفت گزارشت کرد
ا.ت: هومم بالاخره نمیتونن ثابت کنه
بلند شدم و به سمت دفتر مدیر رفتم
در زدم و وارد شدم
جین و داخل اتاق پیش دختره دیدم
این دختره رو من میکشمممم
ولی باید اول الان بازیگری کنم
ا.ت: سلام منو صدا کردین؟!(مظلوم)
مدیر: بیا بشین ا.ت
این اولین بار نیست که دردسر میسازی
ا.ت: درسته ولی من هیچ کاری نکردم
_: هیچ کاری نکردی!!! تو این بلا هارا رو سرم اوردیییییی
ا.ت: اولن جیغ نزن صدات ازاردهندس دومن می خوای چطوری ثابت کنی
جیغ خفه ای کشید به جین نزدیک شد و دستشو گرفت
ودف......
_: جی.....یعنی آقای جین شما نمی خواید چیزی بگید شما که همیشه توی دانش اموزاتون عدالت و برقرار میکنید
ایششش ایشششش
عجوزه رو نگا
جین دست دختره رو از دستش بیرون کشید
جین: بله عدالت رو برقرار میکنم ولی اگه دوست دخترم میگه که اینکار و نکرده یعنی نکرده
_: چی...... چییی دوست دختر ؟؟؟؟!!!!!
چشمای همه گرد شده بود
مدیر: خانم ا.ت میتونید برید کلاستون
ا.ت: بله ممنون
دهن خودمم باز مونده بود
................
تا آخر زنگ به زور نشستم
کیفم رو برداشتم و از بچه ها خدافظی کردم
از مدرسه خارج شدم و داشتم راه میرفتم
که ماشینی جلوی پام ترمز کرد
به سمت ماشین برگشتم و جین و توی ماشین دیدم
با دست بهم اشاره کرد که زود رفتم نشستم توی ماشین
همینجوری ساکت بودیم
ا.ت: خب راستش نمی خوام بهت دروغ بگم........
جین: میدونم
ا.ت: میدونی؟!!!!
جین: اوهوم ولی اینم گفتم که دوست دخترمی
ا.ت: مطمئنی؟ آخه ممکنه شوگا جرت بده
جین: نچ حالا شرط و میبرم هیچ کاری نمیتونه بکنه
ا.ت: شرط؟!!
جین: گفته بود اگه تونستی راضیش کنی مال خودت پس تو از این به بعد مال منی
پایان:]🩷
۱۰.۳k
۰۱ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.