یک...دو...آماده ای؟؟؟؟
_یک...دو...آماده ای؟؟؟؟
+نه نه بخدا خندم میگیره....وایسا وایسا نگیریاااا
نگاش کردم؛هول کرده بود.
لپاش گل انداخته بود...ریز ریز میخندید.
چقدر قشنگ میشد وقتی از ته دل میخندید و من وقت داشتم ساعتها به بهونه عکس گرفتن نگاهش کنم...به صورتش.... به لباش که میخندید...به چشماش که از خوشحالی و شیطنت برق میزد .... به موهای مشکیش که دورش ریخته بود....
آخ که چه حالیه وقتی کادر دور اون صورت ماهش بسته میشه....
تقصیره اون نبود که خنده اش میگرفت
تقصیره من بود؛ثبت کردنه مهربونی نگاهت...
موج موهات...
صدای خنده هات...
کاره من که هیچی کاره هیچ عکاسی نیست.
+نه نه بخدا خندم میگیره....وایسا وایسا نگیریاااا
نگاش کردم؛هول کرده بود.
لپاش گل انداخته بود...ریز ریز میخندید.
چقدر قشنگ میشد وقتی از ته دل میخندید و من وقت داشتم ساعتها به بهونه عکس گرفتن نگاهش کنم...به صورتش.... به لباش که میخندید...به چشماش که از خوشحالی و شیطنت برق میزد .... به موهای مشکیش که دورش ریخته بود....
آخ که چه حالیه وقتی کادر دور اون صورت ماهش بسته میشه....
تقصیره اون نبود که خنده اش میگرفت
تقصیره من بود؛ثبت کردنه مهربونی نگاهت...
موج موهات...
صدای خنده هات...
کاره من که هیچی کاره هیچ عکاسی نیست.
۱.۳k
۰۴ مهر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.