یه روز لباسای دختر کوچولومو میپوشونمو با هم لباسامونو ست
یه روز لباسای دختر کوچولومو میپوشونمو با هم لباسامونو ست می کنیم ،
باباش میاد میگه وااااااااای خانوممو چقد ناز شده ،
دختره ملوسمو ببین مثل مامانش نااااااازه .....
دخترمون رو بغل میکنه ، به منم میگه عشقم زودی بیا که دیرمون نشه ،
پله هارم آروم بیا پایین که پسر کوچولوم تو شکمت تکون نخوره .....
به من میگه : خانووومم مواظبه خودتو پسرم باشیااااا ، تو الان دونفری .....
بعدم میریم با هم مهمونی ....
خونه بابا مامانمون که خبر بدیم پسرمون تو راهه ....
.: اون روز قشنگترین روز زندگیمه :.
باباش میاد میگه وااااااااای خانوممو چقد ناز شده ،
دختره ملوسمو ببین مثل مامانش نااااااازه .....
دخترمون رو بغل میکنه ، به منم میگه عشقم زودی بیا که دیرمون نشه ،
پله هارم آروم بیا پایین که پسر کوچولوم تو شکمت تکون نخوره .....
به من میگه : خانووومم مواظبه خودتو پسرم باشیااااا ، تو الان دونفری .....
بعدم میریم با هم مهمونی ....
خونه بابا مامانمون که خبر بدیم پسرمون تو راهه ....
.: اون روز قشنگترین روز زندگیمه :.
۲.۳k
۰۳ شهریور ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.