پارت7

#پارت7
شیطونکِ بابا🥺💜

وقتی خندش تموم شد یه دفعه قیافه جدی به خودش گرفت و باهمون صدای دو رگه اش گفت:

+ مثل اینکه این کاغذ مال شماست درسته؟؟

و کاغذی که روی بادکنک چسبونده بودمو گرفت مقابل دوربین و پوزخندی زد

منم با پرویی تمام گفتم:

_ اومممم آره

+ اوکیه!! چند سالته؟؟

دستمو مشت کرده جلوی دهنم گرفنم و تک سرفه ای کردم تا صدام صاف شه

_ به نام خداوند جان و خرد ، غنچه هستم ۱۶ ساله از تهران بزرگ....
و شما؟؟

+ واقعا ۱۶سالته؟؟ خیلی کوچولویی دختر!!
در مقابل من البته

افراز که فقط کله ش مشخص بود تو دوربین موبایلشو گرفت عقب و با دیدن بدن خوش فرمش ته دلم یه جوری شد

آخ فشارم داشت میوفتاد ، عجب بدن حقی داشت خداییش ، خوش به حال دختریکه بخواد با افراز باشه

از قصد بدنشو به نمایش گذاشته بود که منو تحریک کنه

_ یه سوال!!! چند سالته؟؟

+ خودت چی فک میکنی؟؟

_ نمیدونم فک کنم ۲۵ یا شایدم ۲۷

تک خنده ای کرد و گفت:

+ اشتباه حدس زدی .... ۳۱ سالمه