دیدار دوباره..!)«پارت شیش »
«زمان عکس برداری ..»
^خب میخوایم یه عکس عاشقانه داشت باشیم پس اقای جونگ کوک به خانوم پارک نزدیک بشید یه عکس خیلی عاشقانه و صمیمیانه میخوام !
«جونگ انگار از این حرف خوشحال بود سریع دستش دور کمر ا/ت حلقه کرد کشیدش سمت خودش و صورتش به صورت ا/ت نزدیک کرد با همون نیشخند به ا/ت نگاه میکرد »
^دقیقا عالی !
«عکاسی بعد کلی عکس عاشقانه تموم شد و همه داشتن وسایل هاشون جمع میکردن ا/ت هم داشت با یه کیه چت میکرد میخندید کوک که داشت لباسش عوض میکرد با دیدن ا/ت یکم عصبی شد که نکنه با پسری دار حرف میزن سر جاش وایساد و همینطور مه به گوشیش الکی نگاه میکرد گفت»
&مثل این که طرز خیلی بامزست نه !؟
«ا/ت که همچنان داشت میخندید حرف جونگ کوک متوجه نشد الکی سرش بالا اورد با خند گفت»
@ها!؟چیزی گفتی !؟(خند)
&معلوم نیست با کی حرف میزن که نیشش باز حرفای بقیه رو متوجه نمیشه !(اروم)
&هیچی گفتم من دارم میرم اگه میخوای میرسونمت !
@نه ممنون یکی دار میاد دنبالم با اون میرم (خند)
«جونگ کوک بیشتر عصبی شد »
&کی !؟(تن صدا نسبتا بلند )
@چی !؟(خند)«دوستان چیزی نیست ا/ت توهم زد هی میخند 😂»
&میگم کیه!؟(داد)
«ا/ت که تاز صدا جونگ کوک شنید خندش به نیشخند تبدیل شد و رفت سمت در »
@به شما ربطی دار اقای جونگ کوک !؟من میرم !همکاری جالبی بود (نیشخند)
«ا/ت رفت»
«جونگ کوک نیشخند عصبی زد میخواست ببین کی میاد دنبال ا/ت پس پشت سر ا/ت رفت وقتی رسید به پارکینگ رفت پشت ستونه قایم شد یه ماشین جلوی ا/ت وایساد ا/ت با لبخند رفت سمت ماشین سوارش شد جونگ کوک که دقت کرد دید یه پسر و به نظر با ا/ت صمیمی میاد »
&اههه لعنتی این دیگه کدوم خری چطوری جراعت می کنه با کسی که برای من آنقدر صمیمی طور
رفتار کن نزدیکش بشه !؟(تو دلش و عصبی )
(ویو ا/ت ….)
@واییی بک هیون خیلی خوشحالم بعد مدت ها میبینمت (لبخند)
^منم همینطور ! حال تو چطور !؟شنیدم یه مدت خیلی حالت خوب نیست !
@اره حالم خوب نبود ولی قبلا الان دیگه کاملا خوبم !
^اره دارم میبینم شبیه دبیرستانت شدی اون موقع ها خیلی شاد خندون شیطون بودی (خند)
@اهوم الان قرار بازم منو اینجوری ببینی!
^من که خوشحالم میشم اگه اینطوری ببینمت !(لبخند)
@خب دیگه زبون نریز بگو کجا میخوایم بریم !؟(خند)
^دختر مگه تو شیش ماه بدنیا اومدی صبر داشت باش دیگه(خند)
ادامه دارد ….
^خب میخوایم یه عکس عاشقانه داشت باشیم پس اقای جونگ کوک به خانوم پارک نزدیک بشید یه عکس خیلی عاشقانه و صمیمیانه میخوام !
«جونگ انگار از این حرف خوشحال بود سریع دستش دور کمر ا/ت حلقه کرد کشیدش سمت خودش و صورتش به صورت ا/ت نزدیک کرد با همون نیشخند به ا/ت نگاه میکرد »
^دقیقا عالی !
«عکاسی بعد کلی عکس عاشقانه تموم شد و همه داشتن وسایل هاشون جمع میکردن ا/ت هم داشت با یه کیه چت میکرد میخندید کوک که داشت لباسش عوض میکرد با دیدن ا/ت یکم عصبی شد که نکنه با پسری دار حرف میزن سر جاش وایساد و همینطور مه به گوشیش الکی نگاه میکرد گفت»
&مثل این که طرز خیلی بامزست نه !؟
«ا/ت که همچنان داشت میخندید حرف جونگ کوک متوجه نشد الکی سرش بالا اورد با خند گفت»
@ها!؟چیزی گفتی !؟(خند)
&معلوم نیست با کی حرف میزن که نیشش باز حرفای بقیه رو متوجه نمیشه !(اروم)
&هیچی گفتم من دارم میرم اگه میخوای میرسونمت !
@نه ممنون یکی دار میاد دنبالم با اون میرم (خند)
«جونگ کوک بیشتر عصبی شد »
&کی !؟(تن صدا نسبتا بلند )
@چی !؟(خند)«دوستان چیزی نیست ا/ت توهم زد هی میخند 😂»
&میگم کیه!؟(داد)
«ا/ت که تاز صدا جونگ کوک شنید خندش به نیشخند تبدیل شد و رفت سمت در »
@به شما ربطی دار اقای جونگ کوک !؟من میرم !همکاری جالبی بود (نیشخند)
«ا/ت رفت»
«جونگ کوک نیشخند عصبی زد میخواست ببین کی میاد دنبال ا/ت پس پشت سر ا/ت رفت وقتی رسید به پارکینگ رفت پشت ستونه قایم شد یه ماشین جلوی ا/ت وایساد ا/ت با لبخند رفت سمت ماشین سوارش شد جونگ کوک که دقت کرد دید یه پسر و به نظر با ا/ت صمیمی میاد »
&اههه لعنتی این دیگه کدوم خری چطوری جراعت می کنه با کسی که برای من آنقدر صمیمی طور
رفتار کن نزدیکش بشه !؟(تو دلش و عصبی )
(ویو ا/ت ….)
@واییی بک هیون خیلی خوشحالم بعد مدت ها میبینمت (لبخند)
^منم همینطور ! حال تو چطور !؟شنیدم یه مدت خیلی حالت خوب نیست !
@اره حالم خوب نبود ولی قبلا الان دیگه کاملا خوبم !
^اره دارم میبینم شبیه دبیرستانت شدی اون موقع ها خیلی شاد خندون شیطون بودی (خند)
@اهوم الان قرار بازم منو اینجوری ببینی!
^من که خوشحالم میشم اگه اینطوری ببینمت !(لبخند)
@خب دیگه زبون نریز بگو کجا میخوایم بریم !؟(خند)
^دختر مگه تو شیش ماه بدنیا اومدی صبر داشت باش دیگه(خند)
ادامه دارد ….
۷.۹k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.