سناریو. اگه برن مهمونی

رانپو:
این جانب اول از همه هر چیز خوشمزه ای که میبینه در حلقومش فرو میکنه. هر چی هم وقت نمیکنه بخوره با خودش برمیداره میبره خونه😆🍡🥮🍡🥮🥮🍡🍨🍟🍔🌭🥪🍕🥗🥘🍝
بعدم که خوراکی خوردنش تموم شد میره با یوسانو بازی میکنه
چویا:
این یکی حسابی خوش تیپ میکنه میره مهمونی😎
همون اول دازایو که میبینه پشیمون میشه که چرا اومده🙄😆
کلاهشو تو مهمونی گم میکنه میبینه دست دازایه هر وی فحش بلده نثارش میکنه😆دازای تا یه هفته تو گوگل دنبال معنی شونه🤣🤣
به شرابا حمله میکنه🍷😊
با اینکه به خودش قول داده بود زیاده روی نکنه کلا مست میکنه ☺☺باید بیای از اون وسط جمعش کنی😑🙄
دازای:
این یه جوری میاد مهمونی انگار همین الان از خواب بیدار شده
اصلا حوصله نداره
دمو.. همین که چویا رو میبینه حالش میاد سر جاش اماده میشه برای کرم ریختن😈😈😈
ایشون هم شراب میخوره ولی مثل چویا هست نمیکنه🙌
اتسوشی:
با کیوکا میاد😜
با هم خوراکی میخورن
میره با همه ی مهمونا گرم میگیره
با دازای سان نوشیدنی میخوره
خلاصه کلی خوش میگذرونه
اکوتاگاوا:
اینم خوشتیپ میاد
دمو تا اتسوشی رو میبینه روحیه اش رو به کل از دست میده😔
دازای سان بهش محل نمیده😭🥺
وقتی میبینه دازای با اتسوشیه حرصش میگیره با راشومون میفته یه جون اتسوشی😁
هر چی هیگوچی باهاش حرف میزنه توجه نمیکنه😅😅😂

لطفا نظراتتون رو تو کامنتا بهم بگید 🙏🙏