برای کسی مینویسم:
برای کسی مینویسم:
که روزی دوستم داشت
به حرفهایم
به عشقم
به احساسم ..
احترام میگذاشت
برای کسی مینویسم که روزی نگرانم بود
روزی دلتنگم میشد
اما با آن همه نگرانیها
حرفها
واحساس
تنهایم گذاشت تنهای تنها.. .
ومن با تمام وجودم شکستم
ومن باتمام احساسم باتمام عشقم درخود شکستم
خورد شدم
ولی حتی کسی صدای شکستنم رانشینید
حتی کسی صدای خوردشدنم رانفهمید
درخودم شکستم مثل همیشه
امشب میخوام بنویسم ..
با خون در رگ هایم بنویسم ..
از تمام شب های تنهایم
می نویسم
ازتمام شب هایی که بیهوده انتظار
ازشبهایی که انتظار دستهایی میکشیدم
که بی منت اشکهایم را پاک کند
مینویسم تا همه بداند
شب هایی راکه با هق هق گریه هایم گذشت
می نویسم تا بداند حتی
کسی نپرسید ازدل من
ازسکوت من
همش سکوت بود
و…
منو شب و تنهاییام
می نویسم برای خودم
برای تنهایی دل خودم…?
که روزی دوستم داشت
به حرفهایم
به عشقم
به احساسم ..
احترام میگذاشت
برای کسی مینویسم که روزی نگرانم بود
روزی دلتنگم میشد
اما با آن همه نگرانیها
حرفها
واحساس
تنهایم گذاشت تنهای تنها.. .
ومن با تمام وجودم شکستم
ومن باتمام احساسم باتمام عشقم درخود شکستم
خورد شدم
ولی حتی کسی صدای شکستنم رانشینید
حتی کسی صدای خوردشدنم رانفهمید
درخودم شکستم مثل همیشه
امشب میخوام بنویسم ..
با خون در رگ هایم بنویسم ..
از تمام شب های تنهایم
می نویسم
ازتمام شب هایی که بیهوده انتظار
ازشبهایی که انتظار دستهایی میکشیدم
که بی منت اشکهایم را پاک کند
مینویسم تا همه بداند
شب هایی راکه با هق هق گریه هایم گذشت
می نویسم تا بداند حتی
کسی نپرسید ازدل من
ازسکوت من
همش سکوت بود
و…
منو شب و تنهاییام
می نویسم برای خودم
برای تنهایی دل خودم…?
۱.۶k
۱۵ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.