پارت 4
کوک: ا/ت یه دقیقه اینجا صب کن من برم شیر موز بگیرم واسه دوتامون
ا/ت : اوکی
*
کوک: او....ا/ت؟...ا/ت کجاییییی
~~
ویو ا/ت
داشتم با گوشیم بازی میکردم که یکنفر یه دستمال الکی رو دهنم گذاشت و......
`
~~
کوک:...دزدیدنش؟.....( کوک داره با مردی حرف میزنه).... مرسی....خودشه..**** ا/ت یهوچیزی درباره ی مقر خودش و پسره رو گفته بود شاید پسره ا/ت رو اونجا
باشه
~~~
ا/ت: هیونجین ولم کننننن...تروخدا...چرا اینکارو میکنی
هیونجین: چون دلم برات تنگ شده....بیبی
ا/ت: بهم نگو بیبی
ا/ت : اوکی
*
کوک: او....ا/ت؟...ا/ت کجاییییی
~~
ویو ا/ت
داشتم با گوشیم بازی میکردم که یکنفر یه دستمال الکی رو دهنم گذاشت و......
`
~~
کوک:...دزدیدنش؟.....( کوک داره با مردی حرف میزنه).... مرسی....خودشه..**** ا/ت یهوچیزی درباره ی مقر خودش و پسره رو گفته بود شاید پسره ا/ت رو اونجا
باشه
~~~
ا/ت: هیونجین ولم کننننن...تروخدا...چرا اینکارو میکنی
هیونجین: چون دلم برات تنگ شده....بیبی
ا/ت: بهم نگو بیبی
۳۵.۰k
۱۹ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.