فیک کوک ♡رز های خونین♡ پارت۲۳
جونگ کوک ویو
میخواستم یکم اذیتش کنم مث خودش....البته اذیتای من به پای اون نمیرسه
گفتم: خانم مین میشه لطفا.....پام خیلی درد داره
..............................
ویو لیونسو
خ.خانم مین؟.....چطور یدفعه ای از این رو به اون رو شد....بزور خودمو نگه داشته بودم....نمیدونستم باید چه عکس العملی نشون بدم
سریع از روی پاش بلند شدم
لیونسو:ببخشید ولی خودت.....
ادامه ندادم....تقصیر خودم بود که قبول کردم رو پاش بشینم
یدفعه یه لبخندی تحویلم داد...چشه؟😐
لیونسو: دراز بکش الان به دکتر میگم بیاد
نمیدونم چرا.....نباید این کارو میکردم....ولی رفتم جلو و کمکش کردم دراز بکشه
بعدش بدون هیچ حرفی رفتم به سمت در اتاق
تا دستگیره رو کشیدم یدفعه.......
خومالیییی
.............................
جونگ کوک ویو
نباید اینکارو میکردم ناراحت شد.....ولی اون هیچوقت تسلیم نمیشه لبخندی بهش زدم
(ایسگاتون کردم واقعا فک کردین پارت تموم شد؟😂)
که اومد کمکم کرد دراز بکشم....وات ده فاااز مطمئن بودم تسلیم نمیشههه
اما برا چی؟ برای چی نمیخواد تسلیم بشه...برا چی بهم اهمیت میده....هنو نمیدونم وای خدااااا
دراز کشیدم
اونم رف بیرون که به دکتر بگه.....تا اومد دستگیره رو بکشه و در باز شد....یکی پرت شد تو اتاق
کوک:به به شاه دوماد فالگوش وایساده بودیی؟
لیونسو: تهیوووووونگ میکشمتتت
ته: ام چیزه....نه اصا کی گفته داشتم رد میشدم....وایسا ببینم شما دوتا چرا هی میرینین به حال هممممم
دوتاییمون باهم:کی گفتهههههه
و بعد یه نگاهی بهم کردیم...عر چقد هماهنگ
ته: ببینم لیونسو تو نشستی رو پاااش؟
لیونسو: به تو چه اره دوست داشتم بشینم عشقمههه
کوک:................
یا ابلفضل😂😂
خب خوماریییی
شرط پارت بعد ۴۰ کامنت ۲۰ لایککککک
#فیک #کوک #فیک_کوک #fake
میخواستم یکم اذیتش کنم مث خودش....البته اذیتای من به پای اون نمیرسه
گفتم: خانم مین میشه لطفا.....پام خیلی درد داره
..............................
ویو لیونسو
خ.خانم مین؟.....چطور یدفعه ای از این رو به اون رو شد....بزور خودمو نگه داشته بودم....نمیدونستم باید چه عکس العملی نشون بدم
سریع از روی پاش بلند شدم
لیونسو:ببخشید ولی خودت.....
ادامه ندادم....تقصیر خودم بود که قبول کردم رو پاش بشینم
یدفعه یه لبخندی تحویلم داد...چشه؟😐
لیونسو: دراز بکش الان به دکتر میگم بیاد
نمیدونم چرا.....نباید این کارو میکردم....ولی رفتم جلو و کمکش کردم دراز بکشه
بعدش بدون هیچ حرفی رفتم به سمت در اتاق
تا دستگیره رو کشیدم یدفعه.......
خومالیییی
.............................
جونگ کوک ویو
نباید اینکارو میکردم ناراحت شد.....ولی اون هیچوقت تسلیم نمیشه لبخندی بهش زدم
(ایسگاتون کردم واقعا فک کردین پارت تموم شد؟😂)
که اومد کمکم کرد دراز بکشم....وات ده فاااز مطمئن بودم تسلیم نمیشههه
اما برا چی؟ برای چی نمیخواد تسلیم بشه...برا چی بهم اهمیت میده....هنو نمیدونم وای خدااااا
دراز کشیدم
اونم رف بیرون که به دکتر بگه.....تا اومد دستگیره رو بکشه و در باز شد....یکی پرت شد تو اتاق
کوک:به به شاه دوماد فالگوش وایساده بودیی؟
لیونسو: تهیوووووونگ میکشمتتت
ته: ام چیزه....نه اصا کی گفته داشتم رد میشدم....وایسا ببینم شما دوتا چرا هی میرینین به حال هممممم
دوتاییمون باهم:کی گفتهههههه
و بعد یه نگاهی بهم کردیم...عر چقد هماهنگ
ته: ببینم لیونسو تو نشستی رو پاااش؟
لیونسو: به تو چه اره دوست داشتم بشینم عشقمههه
کوک:................
یا ابلفضل😂😂
خب خوماریییی
شرط پارت بعد ۴۰ کامنت ۲۰ لایککککک
#فیک #کوک #فیک_کوک #fake
۱۴.۴k
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.