آکیوکو
آکیوکو
1 سپتامبر 2024
( پارت دوم )
داستان از زبان هوتارو:
وای این دیگه چی بوددد !
باید حواسم رو جمع میکردم...
خیلی ناجور بود!!!
من حتی نتونستم بفهمم که چی میگه!
کاش میتونستم تو چشماش نگاه کنم و مثل آدم ازش عذرخواهی کنم. اما من فقط مثل دیوونه ها سرم رو پایین انداختم و به طرف مدرسه دویدم.
باید یه کاری بکنم ...
اون پسر احتمالا سال پایینی بود چون تاحالا تو کلاسمون ندیده بودمش.
ولی به عنوان سال پایینی خیلی قد بلند بود. من باید به عنوان یک سال بالایی برم و مثل آدم ازش عذرخواهی کنم.
اول باید بفهم مال کدوم کلاسه.
میرم دفتر معلم ها....
داستان از زبان یامادا :
گل کاشتی.
واقعا آفرین بت یامادا.
آخه خلمشنگ کی تو روز اول مدرسه همچین گندی میزنه؟!
درسته.. زیاد اتفاق خواستی نیوفتاده ولی اون آسیب دیده پس نمیتونم همین جوری دست رو دست بزارم باید بعد مدرسه تو کلاسه سال پایینی ها دنبالش بگردم. به احتمال زیاد سال پایینی بود چون هم جستش و هم قدش به یک سال پایینی میخورد.
به زودی کلاس شروع میشد پس به سمت کلاس رفتم. درست یادم نمیاد که تو کدوم کلاس باید میرفتم ولی فکر کنم مادرم گفته بود اسم کلاسمون B-2 هستش.
پس من هم به سمت همون کلاس میرم.
وقتی وارد کلاس شدم همه بچه ها خیلی عجیب نگام میکردند. انگار تاحالا آدم ندیدن.
به آرومی به سمت یکی از صندلی های ردیف آخر رفتم و تمام وسایلم رو روی میز پخش و پلا کردم.بعد از گذشت 20 دقیقه معلم ریاضی وارد کلاس شد. راستش از همون اول از ریاضی متنفر بودم. چرا امروز که اولین روز مدرسه هست باید انقدر بد پیش بره؟! اول که به اون دختر آسیب زدم ، الانم که مجبورم به درستی که ازش متنفرم گوش بدم...
معلم شروع به حضور و غیاب کرد.
اسم همه ی بچه های کلاس رو گفت ولی اسم من رو صدا نزد. دستم رو بالا گرفتم.
معلم گفت : بله بفرمایید
گفتم : ببخشید ولی اسم من رو صدا نزدید.
اسمت چیه ؟
-یامادا...یامادا کاتایاما
معلم نگاهی به لیست انداخت و بعد گفت.
- اسمت تو لیست این کلاس نیست.
بعد نگاهی به لیست کلاس بغلی انداخت و گفت.
- ولی اسمت تو کلاس B_1 هستش. من زنگ بعد تو اون کلاس ، کلاس دارم. احتمالا اشتباه اومدی.
سرم رو پایین انداختم و عذرخواهی کردم و بعد وسایلمو جمع کردم و از کلاس خارج شدم و به سمت کلاس B_1 دویدم.
( یه دلیل قوانین ویسگون مجبورم ادامه ی این پارت رو تو یه پست دیگه قرار بدم پس اگه ادامه ی این پارت رو میخوای برین پست بعدی)
1 سپتامبر 2024
( پارت دوم )
داستان از زبان هوتارو:
وای این دیگه چی بوددد !
باید حواسم رو جمع میکردم...
خیلی ناجور بود!!!
من حتی نتونستم بفهمم که چی میگه!
کاش میتونستم تو چشماش نگاه کنم و مثل آدم ازش عذرخواهی کنم. اما من فقط مثل دیوونه ها سرم رو پایین انداختم و به طرف مدرسه دویدم.
باید یه کاری بکنم ...
اون پسر احتمالا سال پایینی بود چون تاحالا تو کلاسمون ندیده بودمش.
ولی به عنوان سال پایینی خیلی قد بلند بود. من باید به عنوان یک سال بالایی برم و مثل آدم ازش عذرخواهی کنم.
اول باید بفهم مال کدوم کلاسه.
میرم دفتر معلم ها....
داستان از زبان یامادا :
گل کاشتی.
واقعا آفرین بت یامادا.
آخه خلمشنگ کی تو روز اول مدرسه همچین گندی میزنه؟!
درسته.. زیاد اتفاق خواستی نیوفتاده ولی اون آسیب دیده پس نمیتونم همین جوری دست رو دست بزارم باید بعد مدرسه تو کلاسه سال پایینی ها دنبالش بگردم. به احتمال زیاد سال پایینی بود چون هم جستش و هم قدش به یک سال پایینی میخورد.
به زودی کلاس شروع میشد پس به سمت کلاس رفتم. درست یادم نمیاد که تو کدوم کلاس باید میرفتم ولی فکر کنم مادرم گفته بود اسم کلاسمون B-2 هستش.
پس من هم به سمت همون کلاس میرم.
وقتی وارد کلاس شدم همه بچه ها خیلی عجیب نگام میکردند. انگار تاحالا آدم ندیدن.
به آرومی به سمت یکی از صندلی های ردیف آخر رفتم و تمام وسایلم رو روی میز پخش و پلا کردم.بعد از گذشت 20 دقیقه معلم ریاضی وارد کلاس شد. راستش از همون اول از ریاضی متنفر بودم. چرا امروز که اولین روز مدرسه هست باید انقدر بد پیش بره؟! اول که به اون دختر آسیب زدم ، الانم که مجبورم به درستی که ازش متنفرم گوش بدم...
معلم شروع به حضور و غیاب کرد.
اسم همه ی بچه های کلاس رو گفت ولی اسم من رو صدا نزد. دستم رو بالا گرفتم.
معلم گفت : بله بفرمایید
گفتم : ببخشید ولی اسم من رو صدا نزدید.
اسمت چیه ؟
-یامادا...یامادا کاتایاما
معلم نگاهی به لیست انداخت و بعد گفت.
- اسمت تو لیست این کلاس نیست.
بعد نگاهی به لیست کلاس بغلی انداخت و گفت.
- ولی اسمت تو کلاس B_1 هستش. من زنگ بعد تو اون کلاس ، کلاس دارم. احتمالا اشتباه اومدی.
سرم رو پایین انداختم و عذرخواهی کردم و بعد وسایلمو جمع کردم و از کلاس خارج شدم و به سمت کلاس B_1 دویدم.
( یه دلیل قوانین ویسگون مجبورم ادامه ی این پارت رو تو یه پست دیگه قرار بدم پس اگه ادامه ی این پارت رو میخوای برین پست بعدی)
۳.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.