سفر در زمان پارت دوم : مهر موم
[[ عکس اول ساتومی هست عکس دوم نیشیمیا دقیقا با همون تیپ و قیافه اومدن ]]
کنجاکو: چی ؟!؟!؟!🫨
کنجاکو: چطور ممکنه ؟؟؟🤮
ساتومی : خب دیگه من برم ددی رو نجات بدم 😏😏😏😏
نیشیمیا: منم اینجا یکم با کنجاکو حرف میزنم 🥹
ساتومی: اها باشه ... فقط نرینی به ابهت بنده خدا 🤧
ساتومی: سوال دارم 🤯
چطوری باید از این تو درش بیارم ؟ 🧐
نیشیمیا: خاک تو سرت ✋️✋️
خیر سرت مثلا دختر گوجو ساتورو 🖕
اره دیگه چصخل بودن پدرت رو به ارث بردی
ساتومی: شامل خودت هم میشه
پدر تو هم کم چصخل نبودا 🤐
نیشیمیا: میدونم 😇🤣
چصخل بودن ذاتی 🫠
ساتومی: بلی بلی 😅😁
ساتومی: خب الان از این تو درت میارم پدرم ژذابم ☺️☺️😘😘
نیشیمیا: چندش 🤢🤢
ساتومی: بی ذوق
ساتومی:
[[ تکنیک خنثی سازی ]]
باطل!!!!
از زبان گوجو ~~
مهر موم خنثی شد
خیلی سرم گیج میرفت ولی بیهوش نشدم
قدرت شش چشم یه نفر دیگه رو حس میکردم
غیر ممکنه
نکنه خودم رو از اینده آوردم اینجا
نه نه
خدا نکنه
گوجو: شما ها کی هستین؟؟ * با سر گیجه و بی حالی *
کنجاکو: هرزه های بیشعور چطور جرات کردین بیارینش بیرون ؟
ساتومی: نگاه کن تربیت خانوادگی هم نداره
هوی مرتیکه [[ 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 بیبببببببببب .. سانسور ]] من خار[[ 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞]]
نیشیمیا: ساتومی جان پدرت آروم باش
اون حالا یه چوسی خورد تو خودت رو عصبانی نکن قربونت بشم ___
ساتومی: خفه شو ... من تو یکی رو میکنم تو [[🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞]]
گوجو: بسه هر چی فحش مثبت ۱۸ سال بلد بودی دادی
طرف رو آب کردی
شما دو نفر کی هستین؟
ساتومی: هر موقع بزرگ تر شدی بهت میگم
نیشیمیا: * وی در حال جر خوردن از خنده *
گوجو: بزرگ تر شدم ؟ از این شتر تر ؟
ساتومی: اره از این شتر تر
کنجاکو: زیاد به مغزت فشار نیار روانی
ساتومی: به بابای من میگی روانی مرتیکه[[ 🔞🔞🔞🔞⛔️⛔️🔞🔞🔞🔞⛔️⛔️⛔️⛔️🔞🔞🔞📛📛]] من خود مگومی رو میکنم تو نافت
بیا برو بابات رو جمع کن تا جمعش نکردم
هوی نیشیمیا؟؟
گاووو
نیشیمیا: هان ؟
ساتومی: هان یا بله ؟
نیشیمیا: ساتومی بخدا همین بابات رو میکنم تو کونتا ببند اون دهن رو
ساتومی : بابای منو میکنی تو کونم ؟
نیشیمیا: خاک بر سر ذهن منحرفت بریزن
گوجو: شما دو نفر مخصوصا تو
تو .. تو دختر منی ؟
نویسنده: نه پس عن توئه ؟
نیشیمیا: نویسنده جان آروم باش
نویسنده: آخه این دو نفر دهن منم باز کردن
نیشیمیا: آروم باش آروم باش
بیا یه شربت سکنجبین بخور خوب میشی عزیزم
کنجاکو: چی ؟!؟!؟!🫨
کنجاکو: چطور ممکنه ؟؟؟🤮
ساتومی : خب دیگه من برم ددی رو نجات بدم 😏😏😏😏
نیشیمیا: منم اینجا یکم با کنجاکو حرف میزنم 🥹
ساتومی: اها باشه ... فقط نرینی به ابهت بنده خدا 🤧
ساتومی: سوال دارم 🤯
چطوری باید از این تو درش بیارم ؟ 🧐
نیشیمیا: خاک تو سرت ✋️✋️
خیر سرت مثلا دختر گوجو ساتورو 🖕
اره دیگه چصخل بودن پدرت رو به ارث بردی
ساتومی: شامل خودت هم میشه
پدر تو هم کم چصخل نبودا 🤐
نیشیمیا: میدونم 😇🤣
چصخل بودن ذاتی 🫠
ساتومی: بلی بلی 😅😁
ساتومی: خب الان از این تو درت میارم پدرم ژذابم ☺️☺️😘😘
نیشیمیا: چندش 🤢🤢
ساتومی: بی ذوق
ساتومی:
[[ تکنیک خنثی سازی ]]
باطل!!!!
از زبان گوجو ~~
مهر موم خنثی شد
خیلی سرم گیج میرفت ولی بیهوش نشدم
قدرت شش چشم یه نفر دیگه رو حس میکردم
غیر ممکنه
نکنه خودم رو از اینده آوردم اینجا
نه نه
خدا نکنه
گوجو: شما ها کی هستین؟؟ * با سر گیجه و بی حالی *
کنجاکو: هرزه های بیشعور چطور جرات کردین بیارینش بیرون ؟
ساتومی: نگاه کن تربیت خانوادگی هم نداره
هوی مرتیکه [[ 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞 بیبببببببببب .. سانسور ]] من خار[[ 🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞]]
نیشیمیا: ساتومی جان پدرت آروم باش
اون حالا یه چوسی خورد تو خودت رو عصبانی نکن قربونت بشم ___
ساتومی: خفه شو ... من تو یکی رو میکنم تو [[🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞🔞]]
گوجو: بسه هر چی فحش مثبت ۱۸ سال بلد بودی دادی
طرف رو آب کردی
شما دو نفر کی هستین؟
ساتومی: هر موقع بزرگ تر شدی بهت میگم
نیشیمیا: * وی در حال جر خوردن از خنده *
گوجو: بزرگ تر شدم ؟ از این شتر تر ؟
ساتومی: اره از این شتر تر
کنجاکو: زیاد به مغزت فشار نیار روانی
ساتومی: به بابای من میگی روانی مرتیکه[[ 🔞🔞🔞🔞⛔️⛔️🔞🔞🔞🔞⛔️⛔️⛔️⛔️🔞🔞🔞📛📛]] من خود مگومی رو میکنم تو نافت
بیا برو بابات رو جمع کن تا جمعش نکردم
هوی نیشیمیا؟؟
گاووو
نیشیمیا: هان ؟
ساتومی: هان یا بله ؟
نیشیمیا: ساتومی بخدا همین بابات رو میکنم تو کونتا ببند اون دهن رو
ساتومی : بابای منو میکنی تو کونم ؟
نیشیمیا: خاک بر سر ذهن منحرفت بریزن
گوجو: شما دو نفر مخصوصا تو
تو .. تو دختر منی ؟
نویسنده: نه پس عن توئه ؟
نیشیمیا: نویسنده جان آروم باش
نویسنده: آخه این دو نفر دهن منم باز کردن
نیشیمیا: آروم باش آروم باش
بیا یه شربت سکنجبین بخور خوب میشی عزیزم
۳.۶k
۲۶ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.