عمارت
عمارت
p3
ات : میشه باهاتون صحبت کنم؟
جونگ کوک : بیا داخل
ات: ام ببخشید مدرسه چی من من میتونم مدرسه برم؟ ( ترسیده)
جونگ کوک : آره ولی مدرسه خودت نه
ات: واتتت؟
جونگ کوک : مدرسه خدمتکار ها ی مدرسه مخصوص برای خدمت کار های مافیا
ات : عاام باشه ( ترسیده و ناراحت )
جونگ کوک : حالا هم گمشو بیرون
ات : چ چ چشم
۲ ساعت بعد
جونگ کوک : اجوماااا امشب دوستام میام آماده شو به اون دختر هم بگو آماده بشه
آجوما به ات گفت و رفت کار ها رو بکنه و ات هم قرار بود پله ها رو تمیز کنه
جونگ کوک : هوی ات بیا اتاق من
ات رفت اتاق و نشست
جونگ کوک : ببین هر....زه ۴ روز دیگه یک مهمانی خیلی مجلسی و ......... هست و تمام کسانی که دوست دختر دارن میتونن اونجا باشن پس توی احمق باید دوست دختر من خودتو جلوه بدی اوکی؟
ات : من هر.....زه نیستم عوضیییییییی آشعالللل نفهمممممم
جونگ کوک : چه زری زدیییییییییی ( عربده ترسناک خیلی خیلی ترسناک )
ات :........
جونگ کوک ات رو پرت کرد داخل اتاق شکنجه و لباس رویی ات رو در اورد ( بچه ها ل...خت نشد در حد یک نیم تنه اوکی؟)
جونگ کوک تعجب کرد و پرسید: کدوم آدم احمقی این بلا رو سرت اورده؟ ( داد )
ات : ب ب بابام
جونگ کوک : یعنی دوستت نداشت؟ ( کمی اروم)
ات گریه کنان گفت: هق هق نه اون اون بین منو داداشم فرق میزاشت و اصلا منو دوست نداشت هققققق و منو هق هر روز هق میزد
جونگ کوک : خیل خب میگم دکتر بیاد و زخم هات و جا هاشون رو پانسمان کنه
ات: .....
جونگ کوک : لازم نیست خدمتکار باشی و لباس هات رو برو بخر لباس هایی که دوست داری از این به بعد تو اینجا فقط زندگی میکنی و آشپزی میکنی
ویو ات
باورم نمیشه این همون ارباب قبلی هست که میخاست با شلاق منو بزنه ایش عوضی
جونگ کوک : دیگه هم به من فحش نده 😑😑 و من اونقد هم بد نیستم اسکل خانم
ات : ها؟
جونگ کوک: داشتی بلند بلند فک میکردی احمق
ات : وات د فاک😐😐
جونگ کوک : برو بازار و هرچی لباس میخای بخر
ویو جونگ کوک
ی حسی نسبت به این دختر دارم که توصیف نشدنی هست نه نه جئون به خودت بیا تو بزرگ ترین و خشمگین ترین مافیا سئول هستی چ چ چرا اینقد با این دختر مهربون شدیییییی!!!!!!!! حالا ولش کن
ات لباس ها رو خرید
جونگ کوک : بیا ببینم چی خریدی
ات:عااااااا چشم
ات لباس ها رو به جونگ کوک نشون داد همشون مشکی و لش بودن و جونگ کوک خیلی خوشش اومد از سلیقه دخترک
جونگ کوک : خیلی.........
خب برای پارت بعد هم شرط دارم
لایک : ۱۲
کامنت : ۱۸
p3
ات : میشه باهاتون صحبت کنم؟
جونگ کوک : بیا داخل
ات: ام ببخشید مدرسه چی من من میتونم مدرسه برم؟ ( ترسیده)
جونگ کوک : آره ولی مدرسه خودت نه
ات: واتتت؟
جونگ کوک : مدرسه خدمتکار ها ی مدرسه مخصوص برای خدمت کار های مافیا
ات : عاام باشه ( ترسیده و ناراحت )
جونگ کوک : حالا هم گمشو بیرون
ات : چ چ چشم
۲ ساعت بعد
جونگ کوک : اجوماااا امشب دوستام میام آماده شو به اون دختر هم بگو آماده بشه
آجوما به ات گفت و رفت کار ها رو بکنه و ات هم قرار بود پله ها رو تمیز کنه
جونگ کوک : هوی ات بیا اتاق من
ات رفت اتاق و نشست
جونگ کوک : ببین هر....زه ۴ روز دیگه یک مهمانی خیلی مجلسی و ......... هست و تمام کسانی که دوست دختر دارن میتونن اونجا باشن پس توی احمق باید دوست دختر من خودتو جلوه بدی اوکی؟
ات : من هر.....زه نیستم عوضیییییییی آشعالللل نفهمممممم
جونگ کوک : چه زری زدیییییییییی ( عربده ترسناک خیلی خیلی ترسناک )
ات :........
جونگ کوک ات رو پرت کرد داخل اتاق شکنجه و لباس رویی ات رو در اورد ( بچه ها ل...خت نشد در حد یک نیم تنه اوکی؟)
جونگ کوک تعجب کرد و پرسید: کدوم آدم احمقی این بلا رو سرت اورده؟ ( داد )
ات : ب ب بابام
جونگ کوک : یعنی دوستت نداشت؟ ( کمی اروم)
ات گریه کنان گفت: هق هق نه اون اون بین منو داداشم فرق میزاشت و اصلا منو دوست نداشت هققققق و منو هق هر روز هق میزد
جونگ کوک : خیل خب میگم دکتر بیاد و زخم هات و جا هاشون رو پانسمان کنه
ات: .....
جونگ کوک : لازم نیست خدمتکار باشی و لباس هات رو برو بخر لباس هایی که دوست داری از این به بعد تو اینجا فقط زندگی میکنی و آشپزی میکنی
ویو ات
باورم نمیشه این همون ارباب قبلی هست که میخاست با شلاق منو بزنه ایش عوضی
جونگ کوک : دیگه هم به من فحش نده 😑😑 و من اونقد هم بد نیستم اسکل خانم
ات : ها؟
جونگ کوک: داشتی بلند بلند فک میکردی احمق
ات : وات د فاک😐😐
جونگ کوک : برو بازار و هرچی لباس میخای بخر
ویو جونگ کوک
ی حسی نسبت به این دختر دارم که توصیف نشدنی هست نه نه جئون به خودت بیا تو بزرگ ترین و خشمگین ترین مافیا سئول هستی چ چ چرا اینقد با این دختر مهربون شدیییییی!!!!!!!! حالا ولش کن
ات لباس ها رو خرید
جونگ کوک : بیا ببینم چی خریدی
ات:عااااااا چشم
ات لباس ها رو به جونگ کوک نشون داد همشون مشکی و لش بودن و جونگ کوک خیلی خوشش اومد از سلیقه دخترک
جونگ کوک : خیلی.........
خب برای پارت بعد هم شرط دارم
لایک : ۱۲
کامنت : ۱۸
۲۶.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.