فقط مال من باش پارت ۸۲
رفتم سمت اتاق یونا و رفتم تو من:عشقم یونا:جونگ کوک بعد رفتم سمتش من:خیلی ترسیدم خوبی یونا:اوهوم خوبم بعد چند دقیقه دکتر اومد دکتر:خوب جواب آزمایشا رو آوردم تبریک میگم یونا:چیو دکتر:شما حامله اید (مغز من بوقققققق😐😂😂🤣)
از زبون خودم
وقتی شنیدم خیلی شوکه شدم کوک:چچند وقته دکتر:یه دو هفته ای هست خوب بعد دکتر رفت جونگ کوک اومد کنارم رو تخت نشست کوک:ای خدا من دارم دیوونه میشم یعنی من قراره بابا بشم من:اوهوم منم قراره مامان بشم کوک:یونا خیلی دوست دارم من:😆 من ذوق داشتم هنوز جونگ کوک اومد پیشونیشو چسبوند به پیشونیم بعد اومد همونجوری لبامو بوسید بعد جدا شد بعد از چند دقیقه من مرخص شدم یهو همه ریختن سرم پسرا همه:یونا یونا خوبی من:آره بابا خوبم چه خبره سولی:دختره وقتی یهو بیهوش میشی حتما یه چیزی هست دیگه یه نگاه به جونگ کوک کردم بعد گفتم خواستم یکم ازیت کنم من:خوب من تا یه دقیقه زنده نیستم همه:چییییییی من:شوخی کردم بابا 😂😂😂😂سولی:خدا بگم چی نشی من:خوب من حاملم همه:😲😲😲😲😲😲😲😲😲چیییییییییییییییییی کوک:چه خبره بابا میگه حاملس من قراره بابا بشم صبر کن من خودمو خالی نکردم یهو رفت در پشتی من:جونگ کوک کجا میری کوک:میخوام داد بزنم رفت داد زدنشم انقدر بلنده که نگو یه داد زد حس کردم بیمارستان لرزید (بچه خیلی پر بوده انگار😂😂😐😂🤣🤣) بعد اومد کوک:آخی من:راحت شدی خالی کردی خودتو گلوت پاره نشد کوک:نه خوب بریم تهیونگ:واییی من خیلی خوشحال شدم که قراره عمو بشم سولی سولی:نگو که میخوای بچه تهیونگ:آره اونم پنج تا (خدا بهت رحم کنه سولی😐😂😂🤣) سولی:چه خبره تهیونگ:همینه که هست حرف نباشه کوک:بچه ها بیاید بریم لب دریا همه:باشه من:اوکی بریم رفتیم لب دریا باهم من هنوزم خوش حال بودم دستمو رو شیکمم گذاشتم(این کار همس😐😂😂🤣) جونگ کوکم اومد کنارم سه تا صندلی آوردن قبل از اینکه بشینن روش من:جونگ کوک
چسب داری چسب قوی کوک:آره میخوای چیکار یه نگاه به صندلیا کرد و به من کوک:یونا خطرناک شدی من:بیار کوک:خیله خوب رفت چسب و از تو ماشین آورد منم چسب و زدم رو سه تا صندلیا جیهوپ و جین و تهیونگ نشستن روش به روی خودم نیاوردم داشتم میخندیدم صندلیام کوچیک و پشتشم خالی بود نامجون جینو صدا زد جینم پاشدم اصلا نمیدونستن چیه منم رفتم تو بغل جونگ کوک اینه خر میخندیدم جوری که گفتم الان بچه تو شیکمم میوفته جونگ کوک منو تو بغلش گرفته بود کوک:جین جین:چیه کوک:فکر نمیکنی یه چیزی به پشتت چسبیده دست زد دید صندلیه جین:واتتتت همون موقع تهیونگ پاشد جیهوپم پاشد بعد من زدم زیر خنده من:وایییی😂🤣🤣🤣🤣🤣😂 جین:کودوم خری اینو چسبونده پشت من همون موقع جونگ کوک بهش کفش پرت کرد کوک:هویی به زن من میگی خر
از زبون خودم
وقتی شنیدم خیلی شوکه شدم کوک:چچند وقته دکتر:یه دو هفته ای هست خوب بعد دکتر رفت جونگ کوک اومد کنارم رو تخت نشست کوک:ای خدا من دارم دیوونه میشم یعنی من قراره بابا بشم من:اوهوم منم قراره مامان بشم کوک:یونا خیلی دوست دارم من:😆 من ذوق داشتم هنوز جونگ کوک اومد پیشونیشو چسبوند به پیشونیم بعد اومد همونجوری لبامو بوسید بعد جدا شد بعد از چند دقیقه من مرخص شدم یهو همه ریختن سرم پسرا همه:یونا یونا خوبی من:آره بابا خوبم چه خبره سولی:دختره وقتی یهو بیهوش میشی حتما یه چیزی هست دیگه یه نگاه به جونگ کوک کردم بعد گفتم خواستم یکم ازیت کنم من:خوب من تا یه دقیقه زنده نیستم همه:چییییییی من:شوخی کردم بابا 😂😂😂😂سولی:خدا بگم چی نشی من:خوب من حاملم همه:😲😲😲😲😲😲😲😲😲چیییییییییییییییییی کوک:چه خبره بابا میگه حاملس من قراره بابا بشم صبر کن من خودمو خالی نکردم یهو رفت در پشتی من:جونگ کوک کجا میری کوک:میخوام داد بزنم رفت داد زدنشم انقدر بلنده که نگو یه داد زد حس کردم بیمارستان لرزید (بچه خیلی پر بوده انگار😂😂😐😂🤣🤣) بعد اومد کوک:آخی من:راحت شدی خالی کردی خودتو گلوت پاره نشد کوک:نه خوب بریم تهیونگ:واییی من خیلی خوشحال شدم که قراره عمو بشم سولی سولی:نگو که میخوای بچه تهیونگ:آره اونم پنج تا (خدا بهت رحم کنه سولی😐😂😂🤣) سولی:چه خبره تهیونگ:همینه که هست حرف نباشه کوک:بچه ها بیاید بریم لب دریا همه:باشه من:اوکی بریم رفتیم لب دریا باهم من هنوزم خوش حال بودم دستمو رو شیکمم گذاشتم(این کار همس😐😂😂🤣) جونگ کوکم اومد کنارم سه تا صندلی آوردن قبل از اینکه بشینن روش من:جونگ کوک
چسب داری چسب قوی کوک:آره میخوای چیکار یه نگاه به صندلیا کرد و به من کوک:یونا خطرناک شدی من:بیار کوک:خیله خوب رفت چسب و از تو ماشین آورد منم چسب و زدم رو سه تا صندلیا جیهوپ و جین و تهیونگ نشستن روش به روی خودم نیاوردم داشتم میخندیدم صندلیام کوچیک و پشتشم خالی بود نامجون جینو صدا زد جینم پاشدم اصلا نمیدونستن چیه منم رفتم تو بغل جونگ کوک اینه خر میخندیدم جوری که گفتم الان بچه تو شیکمم میوفته جونگ کوک منو تو بغلش گرفته بود کوک:جین جین:چیه کوک:فکر نمیکنی یه چیزی به پشتت چسبیده دست زد دید صندلیه جین:واتتتت همون موقع تهیونگ پاشد جیهوپم پاشد بعد من زدم زیر خنده من:وایییی😂🤣🤣🤣🤣🤣😂 جین:کودوم خری اینو چسبونده پشت من همون موقع جونگ کوک بهش کفش پرت کرد کوک:هویی به زن من میگی خر
۱۸.۵k
۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.