پارتی هشت نفره p⁷
حداقل دو هفته از اون قضیه گذشته بود ، یعنی یه ماه و نصفی شده بود شکم ا/ت کمی بزرگ شده بود :) و دیگه بچه لگد زدن هاش و تکون خوردن هاش شروع باید میشد.
شب شده بود و همه خوابیده بودن این سری نوبت تهیونگ و جیمین بود که پیش ا/ت بخوابن ، تهیونگ پاش رو گذاشته بود روی شکم ا/ت ، برای همین نفس کشیدن برای ا/ت سخت شده بود. تا اینکه تصمیم گرفت الکی بگه بچه لگد میزنه و داد و بیداد کنه،
ا/ت: ت..ته..تهیونگ ، تهیونگ بیدار شو ، ج.. جی.. جیمین "کم کم صداش رو میبره بالا"
تهیونگ: چی شده ، ا/ت چی شده با من حرف بزن
از اون جایی که ا/ت اصلا درد نداشت ولی خوب ادای درد کشیدن رو در میورد. (((:
جیمین دستش رو محکم گرفته بود:ا/ت تا طاقت بیار الان میریم بیمارستان ، نفس عمیق بکش ، باشه . طاقت بیار ا/ت
تهیونگ بدو بدو مثل فشنگ رفت پایین . همه بیدار شدن ، کوک از تهیونگ پرسید که چی شده ولی تهیونگ مثل فشنگ رفت پایین،
جیمین با فریاد: تهیونگ پس اون آب یخ چی شد؟
کوک: جیمین چی شده ؟
جیمین: ا/ت دردش رفته ، بچه بهش لگد میزنه .
جیهوپ: نامجون بیا بریم ، ماشین رو بیاریم . نامجون:باشه
شوگا: بابا آروم باشید ، دست و پاتون رو گم نکنید ، یه لگد دیگه .
کوک: واییی چیکار کنیم دستش مثل یخع
جین: به قول شوگا دست و پاتون رو گم نکنید این اولین لگدیه که بچه بهش زده.
شوگا یه سوت زد
شوگا: بابا ساکت، ببینین مثل یه پاندا خوابیده.
ا/ت مثل پاندا ها خوابیده بود.
شوگا: من امشب اینجا میخوابم
کوک:من هم باهات میخوابم.
شوگا رفت روی تخت دراز کشید . دستش رو گذاشت روی شکم ا/ت کمی ماساژ داد و دست ا/ت رو گرفت.
شوگا: بچه مثل ماشین لباس شوی با سرعت کم میچرخه .
کوک: فردا ازش میپرسیم کخ چش شده بود.
شب شده بود و همه خوابیده بودن این سری نوبت تهیونگ و جیمین بود که پیش ا/ت بخوابن ، تهیونگ پاش رو گذاشته بود روی شکم ا/ت ، برای همین نفس کشیدن برای ا/ت سخت شده بود. تا اینکه تصمیم گرفت الکی بگه بچه لگد میزنه و داد و بیداد کنه،
ا/ت: ت..ته..تهیونگ ، تهیونگ بیدار شو ، ج.. جی.. جیمین "کم کم صداش رو میبره بالا"
تهیونگ: چی شده ، ا/ت چی شده با من حرف بزن
از اون جایی که ا/ت اصلا درد نداشت ولی خوب ادای درد کشیدن رو در میورد. (((:
جیمین دستش رو محکم گرفته بود:ا/ت تا طاقت بیار الان میریم بیمارستان ، نفس عمیق بکش ، باشه . طاقت بیار ا/ت
تهیونگ بدو بدو مثل فشنگ رفت پایین . همه بیدار شدن ، کوک از تهیونگ پرسید که چی شده ولی تهیونگ مثل فشنگ رفت پایین،
جیمین با فریاد: تهیونگ پس اون آب یخ چی شد؟
کوک: جیمین چی شده ؟
جیمین: ا/ت دردش رفته ، بچه بهش لگد میزنه .
جیهوپ: نامجون بیا بریم ، ماشین رو بیاریم . نامجون:باشه
شوگا: بابا آروم باشید ، دست و پاتون رو گم نکنید ، یه لگد دیگه .
کوک: واییی چیکار کنیم دستش مثل یخع
جین: به قول شوگا دست و پاتون رو گم نکنید این اولین لگدیه که بچه بهش زده.
شوگا یه سوت زد
شوگا: بابا ساکت، ببینین مثل یه پاندا خوابیده.
ا/ت مثل پاندا ها خوابیده بود.
شوگا: من امشب اینجا میخوابم
کوک:من هم باهات میخوابم.
شوگا رفت روی تخت دراز کشید . دستش رو گذاشت روی شکم ا/ت کمی ماساژ داد و دست ا/ت رو گرفت.
شوگا: بچه مثل ماشین لباس شوی با سرعت کم میچرخه .
کوک: فردا ازش میپرسیم کخ چش شده بود.
۶.۴k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.