من فقط یه فن گرل بودم(:💜《12》
کوکی:چرا وقتی میبینمت قلبم تند میزنه؟
چرا وقتی یونگی نگات میکنه بدون فکر به دوستیمون میخوام جرش بدم؟
محکم تر به دیوار فشارم داد من همینجوری خشکم زده بود
اصلا چرا وقتی میخندی دلم میخواد لباتو پاره کنم؟
بیشتر به دیوار فشارم داد
M:ک...کوکی تو....الان.....مستی....بیا.....بریم.....
کوکی(با داد):من مست نیستم چرا میخوای تفره بری؟
هااااااااااا
M:ک..و...کی...ار...وم ب.......
که یدفعه حرفم قطع شد.
بخودم اومدم دیدم کوکی لباشو چسبونده به لبم و بی حرکت وایساده
قدرت تکون خوردن نداشتم
کسی که این همه مدت عاشقش بودم الان منو بوسید؟؟؟؟
یکم تکون خوردم که خودمو آزاد کنم(ایش بی لیاقت🙄)که منو صفت تر به دیوار چسبوند.
چند دیقه همینجوری بود که بعد چند دیقه دیدم شل شده
نگاش کردم خابش برده
M:هوووووف
به هر بدبختی که شده سوار ماشینش کردم
ته:طول کشید
M:آ...آره یعنی.....چیزه سنگین بود آره سنگین بود طول کشید.
ته:باوش
رفتیم سمت خونه من ته منو رسوند و رفت.
به محض اینکه رسیدم خونه خودمو انداختم رو تخت و شروع کردم به جیغ زدن
واییییییییییی باورم نمیشه
کراشم منو بوسید؟؟؟؟؟؟
البته مست بود..
ولی بازم...
وای فردا تو تمرین چجوری نگاش کنم؟
اصن یادش میاد؟
ولی لباش خیلی نرم بود
عرررر
واییییییییییی بگیرم بخوابم فردا سخته قطعا
برای رپر شدن راه سختی در پیش دارم
::فردا صبح::
از خواب بلند شدم
صورتمو شستم
صبحونه خوردم
و لباس پوشیدم(اسلاید 2)
رفتم سمت کمپانی.
اول از همه رفتم اتاق تمرین...
M:سلام
کوکی:سلام
یونگی:سلام
M:خب باید چیکار کنم؟
یونگی:خب اول بیا متن آهنگ رو که من میخونم همخونی کن من اول یه دور آروم میخونم بعد تند میکنم تو هم باسرعت من همراه شو بعد که آهنگو یاد گرفتی برو کوک دنسش رو بهت یاد میده.
M:اوکی.
1 ساعت بعد
یونگی:آفرین کامل یاد گرفتی حالا برو دنسش رو با کوکی تمرین کن.
رفتم سمت کوکی با هم شروع کردیم به تمرین خیلی
عادی رفتار میکرد قطعا یادش رفته
همینطور داشتیم تمرین میکردیم که نگاه سنگین یونگی
رو روی خودمون حس کردم سعی کردم توجه نکنم
ولی مگه میشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انقد حواسم پرت شد نفهمیدم چجوری پام به پای کوکی گیر کرد و افتادیم رو هم
منو کوکی که افتادیم رو هم یونگی سریع رفت بیرون.
سریع بلند شدم.
M:معذرت میخوام هواسم نبود...
کوکی:عب نداره:)ادامه
بعد از تمرین
کوکی:خب خسته نباشی کارت عالی بود.
M:اممم خواهش میکنم
::روز دبیو میساکی::
M:خب من آمادم
برای بار آخر به خودم تو آینه نگاه کردم
لباس واقعا بهم میومد(اسلاید 3)
رفتم بیرون اعضا برای کنسرت با هالزی رفته بودن بوسان
میخواستم بعد از دبیو برم کنسرت رو ببینم.
پس رفتم روی استیج
M:سلام! من پارک میساکی هستم با اسم استیج کیوت کوئین و فندوم کیوت بلک و یک رپر هستم امیدوارم
منو دوست داشته باشید:)
^بعد از اجرا^
رفتم پشت صحنه اجرا خیلی سخت بود و نفس گیر ولی خب من انجامش دادم
راننده منو برد به خونم
رفتم تو خودمو ولو کردم رو مبل زنگ زدم پیتزا سفارش دادم و منتظر شدم بیارن بعد از اینکه آوردن رفتم کنسرت رو ببینم چه میشه کرد من در هر صورت ارمیم
کنسرت رو که دیدم قلبم شکست....
کوکی هالزی رو بغل کرد
میدونم شاید زیاد حساس شدم ولی حس درد بدی رو حس کردم.........
اون هالزی رو دوست داشت؟
از این به بعد دیگه نمیخوام حس داشته باشم
آره میخوام یه زن مستقل باشم.
::از زبون کوکی::
"فلش بک قبل کنسرت"
نامجون:جونگ کوک بیا اینجا
کوکی:بله هیونگ اومدم
نامجون:میدونم از هالزی خوشت نمیاد ولی حداقل باید باهاش خوب رفتار کنی اوکی؟حداقل تو کنسرت
کوکی:باش....
"بعد از کنسرت"
کوکی:هیوووووونگ
نامجون:بله
کوکی:هیونگ تو گفتی خوب رفتار کنم منم کردم ولی قرار نبود اون دختره شیبال منو بغل کنه
نامجون:کوکی حالا مگه چیشده؟
کوکی:چیشده؟؟؟؟؟ اگه میساکی ببینه چی؟
نامجون:به میساکی چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟
کوکی:آ هیچی بیخیال...
"اون یکی دیگه رو دوست داشت؟؟؟....یکی دیگه......
یکی دیگه.......من شکستن خودمو حس کردم......من دیگه نمیخوام حسی داشته باشم هیچ حسی"
_پارک میساکی
پایان پارت 《13》
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)))))))
خوب بود؟
فیک بعدی از کی باشه؟
خودم دوست دارم راجب تهیونگ باشه براش برنامه زیاد دارم حالا این مونده شاید کمتر از ۱۰۰ پارتش کنم ولی واسه این فیکم برنامه زیاد دارم نگران نباشید هول هولکی تمومش نمیکنم کم کم ۵۰ پارت داره......
ولی راجب فیک بعد نظر بدید
ولی اونو فن گرلی نمینویسم
چرا وقتی یونگی نگات میکنه بدون فکر به دوستیمون میخوام جرش بدم؟
محکم تر به دیوار فشارم داد من همینجوری خشکم زده بود
اصلا چرا وقتی میخندی دلم میخواد لباتو پاره کنم؟
بیشتر به دیوار فشارم داد
M:ک...کوکی تو....الان.....مستی....بیا.....بریم.....
کوکی(با داد):من مست نیستم چرا میخوای تفره بری؟
هااااااااااا
M:ک..و...کی...ار...وم ب.......
که یدفعه حرفم قطع شد.
بخودم اومدم دیدم کوکی لباشو چسبونده به لبم و بی حرکت وایساده
قدرت تکون خوردن نداشتم
کسی که این همه مدت عاشقش بودم الان منو بوسید؟؟؟؟
یکم تکون خوردم که خودمو آزاد کنم(ایش بی لیاقت🙄)که منو صفت تر به دیوار چسبوند.
چند دیقه همینجوری بود که بعد چند دیقه دیدم شل شده
نگاش کردم خابش برده
M:هوووووف
به هر بدبختی که شده سوار ماشینش کردم
ته:طول کشید
M:آ...آره یعنی.....چیزه سنگین بود آره سنگین بود طول کشید.
ته:باوش
رفتیم سمت خونه من ته منو رسوند و رفت.
به محض اینکه رسیدم خونه خودمو انداختم رو تخت و شروع کردم به جیغ زدن
واییییییییییی باورم نمیشه
کراشم منو بوسید؟؟؟؟؟؟
البته مست بود..
ولی بازم...
وای فردا تو تمرین چجوری نگاش کنم؟
اصن یادش میاد؟
ولی لباش خیلی نرم بود
عرررر
واییییییییییی بگیرم بخوابم فردا سخته قطعا
برای رپر شدن راه سختی در پیش دارم
::فردا صبح::
از خواب بلند شدم
صورتمو شستم
صبحونه خوردم
و لباس پوشیدم(اسلاید 2)
رفتم سمت کمپانی.
اول از همه رفتم اتاق تمرین...
M:سلام
کوکی:سلام
یونگی:سلام
M:خب باید چیکار کنم؟
یونگی:خب اول بیا متن آهنگ رو که من میخونم همخونی کن من اول یه دور آروم میخونم بعد تند میکنم تو هم باسرعت من همراه شو بعد که آهنگو یاد گرفتی برو کوک دنسش رو بهت یاد میده.
M:اوکی.
1 ساعت بعد
یونگی:آفرین کامل یاد گرفتی حالا برو دنسش رو با کوکی تمرین کن.
رفتم سمت کوکی با هم شروع کردیم به تمرین خیلی
عادی رفتار میکرد قطعا یادش رفته
همینطور داشتیم تمرین میکردیم که نگاه سنگین یونگی
رو روی خودمون حس کردم سعی کردم توجه نکنم
ولی مگه میشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
انقد حواسم پرت شد نفهمیدم چجوری پام به پای کوکی گیر کرد و افتادیم رو هم
منو کوکی که افتادیم رو هم یونگی سریع رفت بیرون.
سریع بلند شدم.
M:معذرت میخوام هواسم نبود...
کوکی:عب نداره:)ادامه
بعد از تمرین
کوکی:خب خسته نباشی کارت عالی بود.
M:اممم خواهش میکنم
::روز دبیو میساکی::
M:خب من آمادم
برای بار آخر به خودم تو آینه نگاه کردم
لباس واقعا بهم میومد(اسلاید 3)
رفتم بیرون اعضا برای کنسرت با هالزی رفته بودن بوسان
میخواستم بعد از دبیو برم کنسرت رو ببینم.
پس رفتم روی استیج
M:سلام! من پارک میساکی هستم با اسم استیج کیوت کوئین و فندوم کیوت بلک و یک رپر هستم امیدوارم
منو دوست داشته باشید:)
^بعد از اجرا^
رفتم پشت صحنه اجرا خیلی سخت بود و نفس گیر ولی خب من انجامش دادم
راننده منو برد به خونم
رفتم تو خودمو ولو کردم رو مبل زنگ زدم پیتزا سفارش دادم و منتظر شدم بیارن بعد از اینکه آوردن رفتم کنسرت رو ببینم چه میشه کرد من در هر صورت ارمیم
کنسرت رو که دیدم قلبم شکست....
کوکی هالزی رو بغل کرد
میدونم شاید زیاد حساس شدم ولی حس درد بدی رو حس کردم.........
اون هالزی رو دوست داشت؟
از این به بعد دیگه نمیخوام حس داشته باشم
آره میخوام یه زن مستقل باشم.
::از زبون کوکی::
"فلش بک قبل کنسرت"
نامجون:جونگ کوک بیا اینجا
کوکی:بله هیونگ اومدم
نامجون:میدونم از هالزی خوشت نمیاد ولی حداقل باید باهاش خوب رفتار کنی اوکی؟حداقل تو کنسرت
کوکی:باش....
"بعد از کنسرت"
کوکی:هیوووووونگ
نامجون:بله
کوکی:هیونگ تو گفتی خوب رفتار کنم منم کردم ولی قرار نبود اون دختره شیبال منو بغل کنه
نامجون:کوکی حالا مگه چیشده؟
کوکی:چیشده؟؟؟؟؟ اگه میساکی ببینه چی؟
نامجون:به میساکی چه ربطی داره؟؟؟؟؟؟؟
کوکی:آ هیچی بیخیال...
"اون یکی دیگه رو دوست داشت؟؟؟....یکی دیگه......
یکی دیگه.......من شکستن خودمو حس کردم......من دیگه نمیخوام حسی داشته باشم هیچ حسی"
_پارک میساکی
پایان پارت 《13》
امیدوارم خوشتون اومده باشه:)))))))
خوب بود؟
فیک بعدی از کی باشه؟
خودم دوست دارم راجب تهیونگ باشه براش برنامه زیاد دارم حالا این مونده شاید کمتر از ۱۰۰ پارتش کنم ولی واسه این فیکم برنامه زیاد دارم نگران نباشید هول هولکی تمومش نمیکنم کم کم ۵۰ پارت داره......
ولی راجب فیک بعد نظر بدید
ولی اونو فن گرلی نمینویسم
۲۳.۴k
۱۴ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.