یک کتاب همیشه در دستانَش می دیدم ؛ یک کتابِ آبی رنگ که هن
یک کتاب همیشه در دستانَش میدیدم ؛ یک کتابِ آبی رنگ که هنوز متوجه نشدهام اسمش چیست. چندماهی میشود که این کتاب را میخواند ، حتی روزی دیدم که صفحهی آخر آن را میخواند و فردای همان روز باز مشغولِ خواندنِ صفحات اول بود.
— او عجیب و خاص بود ، و همین زیبایَش میکرد.
☆ ویکتوریا / ۱۶ آوریلِ ۲۰۲۳
— او عجیب و خاص بود ، و همین زیبایَش میکرد.
☆ ویکتوریا / ۱۶ آوریلِ ۲۰۲۳
۱۵.۸k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.