P.4
از دید هانا
رنگ خونه خورد و رفتم در رو باز کردم و دیدم هیوم و الکس دارن همو میبوس.ن
هانا_ا..الکس
الکس_سلام بیبی چیه فکر کردی دلم برات سوخته اوردمت اینجا؟هه حور خوندی
سومین_مامانی این کیه ؟
هانا_در خونه رو بست و کل وسایل های سومین و خودش رو جمع کرد و یه بلیط برای سنگاپور گرفت و رفتن اونجا
از دید جیمین
آدرس خونش رو هم پیدا کردم ولی وقتی رفتم تو خونه هیچکس نبود و بهم ریخته بود
سریع رفتم لیست فرودگاه رو نگاه کردم اسم هانا و سومین رو دیدم
فاک بهش
سریع یه دونه بلیط گرفتم و رفتم سنگاپور
۲ماه بعد
جیمین نتونست هانا رو پیدا کنه پس بیخیال شد و و برگشت کره
هانا هم توی سنگاپور زندگیش رو ادامه داد
از دید جیمین
توی بار خودم که پر خون و آدم های مرده بود نشسته بودم و داشتم مشروب میخوردم
جیمین_سنو (سنو دست راست جیمینه)
سنو_بله قربان؟
جیمین_برو یه دختر خوشگل و کم سن و سال رو پیدا کن بیارش
سنو_قربان چرا؟,
جیمین_یه بیبی میخوام دارم از تنهایی میمیرم
سنو _چشم قربان
________
به نظرتون چه اتفاقی میوفته؟
لایک یادتون نره بیبی هام
رنگ خونه خورد و رفتم در رو باز کردم و دیدم هیوم و الکس دارن همو میبوس.ن
هانا_ا..الکس
الکس_سلام بیبی چیه فکر کردی دلم برات سوخته اوردمت اینجا؟هه حور خوندی
سومین_مامانی این کیه ؟
هانا_در خونه رو بست و کل وسایل های سومین و خودش رو جمع کرد و یه بلیط برای سنگاپور گرفت و رفتن اونجا
از دید جیمین
آدرس خونش رو هم پیدا کردم ولی وقتی رفتم تو خونه هیچکس نبود و بهم ریخته بود
سریع رفتم لیست فرودگاه رو نگاه کردم اسم هانا و سومین رو دیدم
فاک بهش
سریع یه دونه بلیط گرفتم و رفتم سنگاپور
۲ماه بعد
جیمین نتونست هانا رو پیدا کنه پس بیخیال شد و و برگشت کره
هانا هم توی سنگاپور زندگیش رو ادامه داد
از دید جیمین
توی بار خودم که پر خون و آدم های مرده بود نشسته بودم و داشتم مشروب میخوردم
جیمین_سنو (سنو دست راست جیمینه)
سنو_بله قربان؟
جیمین_برو یه دختر خوشگل و کم سن و سال رو پیدا کن بیارش
سنو_قربان چرا؟,
جیمین_یه بیبی میخوام دارم از تنهایی میمیرم
سنو _چشم قربان
________
به نظرتون چه اتفاقی میوفته؟
لایک یادتون نره بیبی هام
۱۰.۷k
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.